فرهنگ و هنر

داستان خاکسپاری یک شهید مفقودالاثر

“دوازده سال پس از پیدا شدن جسدش ، قبر او را دوباره کشف کردیم.” ابتدا به مزارش رفتم ، خاک را به عنوان برکت برداشتم و سپس حسین را دفن کردیم. ”

به گزارش تیتر اول ، حسین حیدری یکی از شهدای گردان 10 «زهیر» از ساجیده الشهدا (ع) است که در عملیات کربلای 5 کشته شد. حسین حیدری در دومین روز از سومین ماه زمستان 1347 در تهران متولد شد. پدرش علی ، فروشنده نمک بود و مادرش زهرو نام داشت.

حسین ریاضی و فیزیک دبیرستان را در مدرسه سلمان فارسی در منطقه 17 تهران گذراند. او بسیار باهوش و از دانش آموزان دبیرستان بود. اخلاق خوبی داشت و همیشه لبخند بر لب داشت. او با اکثر همکلاسی های خود رابطه خوبی داشت و به دانش آموزان دیگر علاقه مند بود.

وی در جلسات قرآن شرکت می کرد و به همراه برادر ناتنی اش (شهید جواد همتی) در جلسات مرحوم غفاری شرکت می کردند و مدتی در جلسات استاد خدامه حسینی شرکت می کردند. حسین و جواد قرآن را به سبک استاد منشاوی و مصطفی اسماعیل تلاوت کردند. حسین پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان در رشته ریاضی ، به عنوان بسیجی به جبهه پیوست.

برادر بزرگترش ، جواد همتی ، در بهمن 1364 در عملیات والفجر هشت در منطقه فووا و شهید حسینا حیدری در 30 دسامبر 1986 به عنوان آرپی جی زن در شمعشه بر اثر اصابت ترکش کشته شد.

در خاطرات ، مادر شکارچی حسین حیدری می گوید: “حسین همیشه می گفت:” مادر ، دعا کن من شهید گمنام شوم. اگر جسد من برگشت ، ابتدا قبل از تشییع به قبر من برو و سپس مرا دفن کن.

او همانطور که امیدوار بود ناپدید شد و ما ساکسونی را در محل او دفن کردیم تا اینکه 12 سال بعد ، وقتی جسدش پیدا شد ، قبر او را دوباره کشف کردیم. ابتدا به مزارش رفتم ، خاک را برکت گرفتم و سپس حسین را دفن کردیم.

آرامگاه حسین در جوار مزار شهید سجاده شیرازی واقع شده است. و به من گفت: برای من گریه نکن. اگر نمی توانید تحمل کنید ، در خانه گریه کنید. من و پدرم نتوانستیم او را اداره کنیم. “ما آنقدر در خانه نشسته بودیم و برای او گریه می کردیم که هر دوی ما از چنین فریادی شدید مشکل چشمی داشتیم.”

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا