طنین ساسی در سنجان – تیتر اول
سنجانی ها که از انقلابی ترین مردم استان مرکزی بودند ، به م superسسات فوق انقلابی رفتند و هم در تظاهرات قبل از انقلاب و هم در تعداد زیاد شهدا شرکت فعال داشتند. سابقه سخت کوشی آنها باعث شده بسیاری از فرزندان کشاورزان سابق به شهر نقل مکان کرده و از نظر اقتصادی رشد کنند. آنها نام دهكده را در مكان بومی خود تحمل نكردند و به زودی نام دهكده ناب را به نام زشت شهر تغییر دادند. طبیعت بی نظیر سانیا قربانی توسعه اراکا شده است و مردم سانیا مانند همه مناطق خوش آب و هوای شهرهای ایران نه تنها از تجاوزات این شهرها استقبال می کنند ، بلکه به آن افتخار می کنند.
این مسخ تأثیر جدی بر زمین های کشاورزی و زندگی پایدار داشت. قیمت زمین و املاک افزایش یافت و زمین های کشاورزی یا متروکه شدند یا یکی پس از دیگری بازسازی شدند. این دهکده که در گذشته به غرش خر ، خروس و غرش پرنده مشهور بود ، مملو از اگزوز اتومبیل و پارس سگ است.
سیزده سال پیش ، من در Saniana ، در زمین مادر و پدرم بودم. یکی از زمین های همسایه ما به یک شهر فروخته شده است. صاحبان جدید مالک جدید چنان آتشی ایجاد کرده اند که زبان های آن حتی از برگ درختان نیز بالاتر است. اما صدای آهنگ ساسی و سمیه به قدری بلند بود که شاید یک کیلومتر یا بیشتر را در بر گرفت. با خود گفتم: چرا فرزندان این کشور همسایه که در نهادهای انقلابی کار می کنند جلوی این ناهنجاری ها را نمی گیرند؟
شاید بهترین جواب توسط یکی از دوستان در کامنت زیر یکی از آخرین پستهای اینستاگرامی من داده شود. توسعه ویلاها در زمین های کشاورزی و در محیط طبیعی به این معنی است که بار بسته شدن دیسکوهای شهری و کلوپ های شبانه باید به دوش مناطق روستایی باشد. برای جلوگیری از مداخله پلیس و ارائه گشت های مربوط به مدیریت ، مردم شهر خانه های تعطیلات خود را در اعماق سنتی ترین مناطق کشور احداث می کنند. فرزندان دهکده قدیمی به دلیل کمبود سود ، خسارت به منابع آب و عدم علاقه به تلاش ، وسوسه خریداران این ملک می شوند و آنها به راحتی زمین پدرشان را به مردم شهر می فروشند.
سبک زندگی مالکان روستایی با سبک زندگی مالکان جدید در این سرزمین ها فاصله زیادی دارد و طبیعی است که دو شرط زیر رخ دهد:
1) فرزندان و نوادگان روستاییان سابق مجذوب این سبک زندگی هستند و حتی گاهی اوقات حتی بسیار بنیادی تر از آنها رفتار می کنند.
2) برخی از آنها ، به ویژه افراد مسن ، دیگر علاقه ای به آمدن به سرزمین های خود ندارند ، زیرا آنها معتقدند که مقدسات زمین و زندگی قدیمی آنها نقض شده است.
امسال من از سرنوشتی که برای سنجان اتفاق افتاد بسیار ناراحت شدم. دیگر خبری از سمیر ، فاطی ، زهرو ، حمید ، مجید و مجتبی نبود ، اما بهشت سانیا طنین انداز شد. کسانی که برای شکستن شاخه های درختان آمده اند ، خاک این زمین را زیر چرخ های اتومبیل خود خرد کرده و برای ساختن جهنم غیرانسانی بکه سن سنجان جاده و ویلا می سازند (بخوانید سنجان برعکس)
* استاد گیاه شناسی در دانشگاه تهران