عمومی

فقط دشمن کم داریم – تیتر اول

با این حال، بخش ترسناک داستان این است که حتی اگر تلاش و جسارت زیادی به خرج دهید و حداقل خود را با یک پاسخ قانع کننده بیابید، باز هم نمی توانید از دست سازندگان دوقطبی خلاص شوید. کسانی که سعی کردند از هر حادثه ای استفاده کنند تا من و تو را به هم نزدیک کنند، احمق تر از آن هستند که ما تصور کنیم. چند روز پیش نوشتم که من به کار فرهنگی اعتقاد دارم و دلیل دارم بر علیه کسانی که می گویند به بهانه دفاع از ملت باید کار فرهنگی و هنری تعطیل شود. دلایلم را هم نوشتم. دیدم عده ای همین مقاله را چوبی کرده اند تا کسانی را که می گویند اگر بخواهیم به فرهنگ و هنر فکر کنیم بدتر از این حرف ها هستیم را محکوم کنند. داریم به جایی می رسیم که هر چیزی به نام تفکر واگرا در این سرزمین رسما غیرممکن می شود. کسی که کار مالک و مردم را به این جا رسانده، شک می کند و می گوید دردی را دوا نمی کند. گفتن چیزی که همه می دانند دلیل بر شجاعت نیست. در ضمن اگر فضیلتی هست برای کسانی است که در این عصر بی تدبیری و تکبر جسارت می کنند. این احزاب و آن دسته از احزاب که با هر اختلافی که بین خود داشته باشند، در بی تدبیری و ترویج بی منطقی دیدگاه مشترکی دارند.

اگر بخواهم از یک مشکل اساسی در حوادث اخیر نام ببرم، تنگ نظری و تحمیل سبک زندگی به دیگران است. چیزی که خیلی ها به خصوص نسل های جوان نتوانستند آن را تحمل کنند و کار آنها را به این مکان ها کشاند. اگر تحمل تنوع و اختلاف عقاید در کار بود، این بلاها اتفاق نمی افتاد. حالا عده ای هستند که با شعار شناخت عقاید مختلف می خواهند هر نوع عقیده ای را سرکوب کنند. البته این روش و رفتار پدیده چندان عجیبی نیست. کم نبودند کسانی که با شعار دفاع از دموکراسی، فاشیستی ترین رفتار را نسبت به مخالفان خود نشان می دادند.

کم نبودند کسانی که به نام دوستی و مدارا، آبروی دیگران را می زدند و وارد خصوصی ترین زوایای زندگی منتقدان خود می شدند. ما با این مدعیان بیکار بیگانه نیستیم و نیستیم، اما این تازه واردها واقعاً جوان هستند. هیچ جایگزینی برای تنگ نظری و بدبینی وجود ندارد. اگر کسی می‌گوید من به کار فرهنگی اعتقاد دارم، چرا باید برای کسی که می‌گوید من توانایی کار در این فضا را ندارم، این یک چوب در سر باشد؟ آیا همه مردم باید یکسان فکر کنند؟ آیا همه انسانها را از یک آب و خاک خلق کردند؟ یکی ظرفیت کمتری دارد، دیگری بیشتر. یکی قلب بزرگتر و دیگری قلب نازک تری دارد. به طور کلی، کسی با من و شما متفاوت فکر می کند. چرا باید این اختلافات بلافاصله به درگیری و نفرت تبدیل شود؟ انگار همه مشکلات ریز و درشتمان را حل کرده ایم و در گل و زندگی شبانه خود دشمنان کمی داریم و با دشمن دیگری همه چیز ممکن است.

دکمه بازگشت به بالا