گزارشی از آخرین روز اکران فیلمها با خبرنگاران نوجوان
تیتر اول/اصفهان جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان اصفهان در روز پایانی اکران فیلمها همچنان حضور پر شور خبرنگاران دختر و پسر نوجوان را تجربه کرد. نوجوانانی که نگاه تیزبین، گوش شنوا و زبان پرسشگر آنها آیندهای نیکو را برای خبرنگاری و سینمای ایران رقم خواهد زد.
در پنجمین و آخرین روز اکران فیلمهای این جشنواره در دو پردیس سینمایی چهارباغ و ساحل و همچنین در سینما سوره اصفهان، علاوه بر حضور کودکان و نوجوانان و والدین آنها و سایر علاقهمندان به سینمای کودک، حدود ۹۰۰ کودک و نوجوانِ داور و ۴۶ نوجوان خبرنگار نیز به تماشای فیلمها نشستند. اگرچه این موضوع نیز از سوی برخی عابران و ازجمله کودکان و نوجوانِ در رفت و آمد در مسیر این سینماها دیده و شنیده میشد که «چه خبر است؟! چه چیزی نمایش میدهند؟ کدام سینماها؟ پس چرا به ما نگفتند؟!»
این موضوع نشان میداد که اطلاعرسانی درباره برگزاری سی و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان به طور کامل و شایسته صورت نگرفته است.
اما از این موضوع که بگذریم، خبرنگاران نوجوان جشنواره سی و پنجم، آخرین حضور خود در زمان اکران فیلمهای این دوره از جشنواره را تجربه کرده و یکبار دیگر برداشتهای خود از فیلمهای نمایشداده شده را به رشته تحریر دراوردند.
محمد مهدی صادقی، خبرنگار نوجوانی است که خبر خود را با «تیتر بچه ها گاهی مانع اشتباه مردم میشوند» آغاز کرده و در ادامه نیز چنین نوشته است:
روز چهارشنبه (۱۹ آنلاین ماه) در پنجمین روز از اکران فیلمهای سی و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان اصفهان، فیلم سینمایی «سینگو» در پردیس سینمایی چهارباغ به نمایش درآمد.
این فیلم روایت دختری است با نام شفا. او از آنجایی که دوست نداشت مردم بندر خرچنگ نعل اسبی را بکشند، آنها را در آب رها میکند و ماجراهای بعدی پیش میآید.
نکته مثبت اینجا بود که این فیلم با یک گرهگشایی به اتمام رسید و همین باعث شد تا در حین تماشای این اثر، امید و انرژی به کودکان و نوجوانان دست دهد.
از جمله بازخوردهای داوران و خبرنگاران کودک و نوجوان برای این فیلم این بود که مخاطب نمیتوانست فهم کاملی از زبان منطقهای که داستان فیلم در آن جریان داشت، پیدا کند.
نکته پنهانی دیگری که در این فیلم بود رفتار نامناسب بعضی از پدر و مادرها در زمانی است که به اشتباه عصبانیتهای خود را بر سر کودکان خالی میکنند.
قهرمان این فیلم، یک دختر است؛ آنچه که کمتر در آمار سینمایی شاهدش هستیم.
در این فیلم اهمیت محیط زیست و خلیج فارس حفظ و از یک گونه خرچنگ در حال انقراض استفاده شده است.
هماهنگی بین پلان ها و زیبایی اجرا کردن بازیگران این فیلم با همان لهجه شیرین جنوبی؛ حتی اگر مخاطب قادر به فهم واضح معنای بعضی کلمات نبود؛ تماشای آن را لذتبخش کرد.
عارفه مهرابی، خبرنگار نوجوان دیگری است که فیلم «مسافری از گانورا» را برای تحلیل خود انتخاب کرده و با نوشتن عنوان «پرداختن به سنتهای ایرانی، سوغات سیاره گانورا» برای نوشتهی خود، آورده است:
پویانمایی «مسافری از گانورا» به تهیه کنندگی سید محمدحسین علمدار و کارگردانی سید علی علمدار، مهرماه ۱۴۰۲ در سی و پنجمین دوره جشنواره بین المللی فیلم کودکان و نوجوانان اصفهان اکران شد.
این پویانمایی بلند داستانی در رابطه با زندگی پسری معلول به نام سهیل است که در یک ماجرای غیر منتظره دوست فضایی از سیاره گانورا پیدا می کند و این نقطه آغاز ماجرا و کشمکشهای سهیل و دوستانش است.
در همان دقایق اولیه با یکی از طلایی ترین نکات فیلم مواجه می شویم زمانی که مادر سهیل را با پوششی محلی از اصیل ترین قوم ایران یعنی با لباس کوردی می بینیم. آشنایی کودکان با فرهنگ ها و سنت ها از اصلی ترین اهداف هر ملتی است و این پویانمایی در این هدف بسیار موفق بوده است و لهجه ها،لباس ها،اسامی و آواز ها از دیگر عناصری هستند که جلوه بومی این کار را بیشتر می کنند.
از دیگر نکات مثبت این پویانمایی نشان دادن چهرهی درست و دقیق از یک بانوی ایرانی در خانه و فضای بیرون از خانه است. اینکه کودکان در ساختار بازی و انیمیشن با تفاوت های پوششی یک بانوی مسلمان ایرانی آشنا شوند به مراتب تاثیرگذار تر و جذاب تر از روش های دیگر است.
طراحی کانسپت انیمیشن نیز با توجه به محتوا و فضای ماورایی بخش هایی از انیمیشن خوب و باورپذیر انجام شده است.پالت های رنگی و نوری آن هم با تم رنگی آبی،سبز، رنگ های خنثی و مکمل تا حد زیادی انتقال دهنده ی حس و حال فضای این انیمیشن هستند.
زیرمتن در این پویانمایی حضور پررنگی دارد. مفاهیمی مانند احترام به پدر و مادر، رعایت حقوق اتباع، ارزش خانواده و اشاره به شرایط زندگی مردم کردستان در سال های خون و جنون توسط سید علی علمداریان به خوبی و باظرافت به تصویر کشیده شده است.
ساخت آثار در قالب تخیلی به مراتب سخت تر از تولید اثر با محتوایی مطابق واقعیت زندگی است اما این پویانمایی در به تصویر کشیدن فضای شهری، فضای زندگی، مکالمات روزمره و احساس مادر و فرزندی که دچار معلولیت است خوب و بدون افراط عمل کرده است.
پایانبندی این پویانمایی نیز جالت توجه و فوق العاده است. پایانی با مفاخر و مشاهیر ایران زمین همچون مریم میرزاخانی، پروفسور مجید حسابی و ادای دینی نسبت به شهدای انرژی هسته ای که بهترین پایان بندی برای چنین انیمیشنی است.
اما خبرنگار نوجوان دیگرِ این دوره از جشنواره با نام نگار امینی نیز به نشست فیلم «مسافری از گانورا» پرداخته و گزارش خود از این نشست را با تیتر «مسافری از گانورا، در مقابل علمستیزی» آغازکرده و لید انتخابیِ این نوجوان نیز چنین است:
تهیهکننده و نویسنده «مسافری از گانورا» گفت: میخواستم مسافری از گانورا در مقابل علم ستیزی بایستد.
در ادامه، متن کامل گزارش خبریِ این نوجوان خبرنگار را بخوانید:
مسافری از گانورا، در مقابل علمستیزی
تهیهکننده و نویسنده «مسافری از گانورا»؛ سید محمدحسین علمدار در نشست خبری با خبرنگاران نوجوان گفت: میخواستم مسافری از گانورا در مقابل علم ستیزی بایستد.
عوامل «مسافری از گانورا» در نشست خبری با خبرنگاران نوجوان، اطلاعاتی درباره روند شکل گیری و تولید انیمیشن ارائه کردند.
سید محمدحسین علمدار، نویسنده و تهیه کننده فیلم «مسافری از گانورا» درباره شکل گیری ایدهی این فیلم گفت که همیشه به ساخت پویانماییهای علمی تخیلی علاقه داشته است و پس از برخورد با فردی که به دلایلی، دیگر با مادر مهربان و فداکارش صحبت نمیکند؛ ایده این پویانمایی به ذهنش رسیده است.
او گفت: شیوه و سبک این پویانمایی، «سه بعدی کامپیوتری» و «انیمیت دستی» است، یعنی تمام پروسه با کامپیوتر انجام میشود و فریم به فریم پیش میرود.
علمدار ادامه داد: روند ساخت انیمیشن با همکاری گروه ۱۵ نفرهای پس از سناریو شامل طراحی کاراکتر، سه بعدی کردن کاراکتر، متحرک کردن، نورپردازی، اصلاح رنگ و نور، در آخر هم دوبله و صداگذاری.
به گفته این کارگردان، «مسافری از گانورا» در ابتدا با هزینه و سرمایهگذاری شخصی آغاز شد، سپس حوزه هنری دست تولیدکننده و سرمایهگذار را در دست هم گذاشت و وظیفه پخش و تبلیغات را نیز به عهده گرفت.
او درباره دلایل استفاده از چهرههای قهرمانان علمی ما اظهار کرد: در ایران ذهنیت علمستیزی وجود دارد. شخصیت سهیل که مشکل جسمانی دارد اما فکر و هوش بسیار خوبی دارد. قصد داشتم با برجسته کردن دانشمندان، کمی دیدمان را تغییر دهیم.
تهیه کننده و نویسنده فیلم «مسافری از گانورا» نیز درباره وجودداشتن شخصیتهای مهاجر و از اقوام رنگارنگ ایران گفت که داستانهای غمانگیزی از کودکیاش که در جنگ ۸ ساله تحمیلی ایران و عراق به یاد میآورد. برای مثال؛ بمباران شیمیایی سردشت که همچنان پس از ۳۰ و چندین سال، مسبب تولد فرزندان معلول شده است. روایتی دردناک هم از یک افغان شنیده است که شاید جزو خاطرات افغانهای زیادی باشد.
او سپس افزود که بر روابط کودکان و نوجوان با یکدیگر تأکید دارد؛ فارغ از ملیت، قومیت و شهر.
انتهای پیام