چرا از ظلم خیالی فارسها سخن میگویند؟
گاهی باید حقایق را ثابت کرد تا فهمید که چرا یک اقلیت تهمت زن و مدعی این همه سر و صدا می کند و ترویج دروغ و دروغ و تحریف تاریخ به نام قومیت و نه فقط زبان مادری چه فایده ای دارد؟ چرا به جای خلق آثاری مثل مولوی مثنوی یا خمسه نظامی، از ظلم موهوم به ایرانیان صحبت می کنند؟ این پارسیان چه کسانی هستند و چگونه چنین قدرتی دارند که توانسته اند هزاران سال وجود داشته باشند و برای عارف قونیه و افتخار شاعران باکوی چنین آثاری بیافرینند؟ چرا این همه به فردوسی توهین می کنند و بدترین حرف ها را به آن مرد عاقل و درستکار می زنند؟
به گزارش تیتر اول، این روزنامه خاطرنشان می کند اطلاعات سیدمسعود رضوی در توضیح اظهارات و تحریکات قوم گرایانه اخیر درباره لهجه های مردم ایران نوشت: از ایران و اخیراً جنبش های رادیکال در قفقاز و ترکیه و سایر استان های همجوار در جنوب غربی و شرق ایران. اکنون در مورد محتوای سخنرانی و سپس دلایل و علایق آنها صحبت می کنیم، نه منطق آنها، زیرا آنها در هیچ مقاله و سخنرانی هیچ منطقی را بیان نکرده اند و نکرده اند.
کار و کار این گروه چیست؟ تخریب مستمر، تحریف نامهای بزرگ، فحاشی و تهمت به مشاهیر بزرگوار و ارجمند، تهمت دروغین به استادان فارسی و ادبی، برانگیختن نفرت و خصومت بین اقوام، تضعیف و سرمایه گذاری در توهم (و احیاناً متلاشی کننده). جعل تاریخ و داستان بافی در مورد اینکه چه کاری می توان کرد و نمی توان کرد برای تسخیر هویت ایران و تلقین هویت های بیگانه به مردمانی که هزاران سال در کنار هم زندگی کرده اند و از یکدیگر دفاع کرده و اندوهگین می شوند.
این اعمال و این تحریکات و تحرکات حقیقت محض است و من نمی خواهم که باشد، زیرا قلب هر بزرگوار و اصیلی را به درد می آورد.
هرگاه کسى سخنى مىگوید که به خطرات تجزیه طلبان اشاره مىکند، ولى هر شاعر و نویسنده و نویسنده و سخنور خردمندى شرحى از ادبیات و زبان فارسى را در آرد یا کاغذ و برگه مىنویسد، حلقههاى خاص و مخصوصاً افرادى با سبکهاى مشابه. و بالاتر – فرم های تهیه شده بحث برانگیز است و حتی نامه هایی با حروف کج به گردانندگان رسانه ها و مقامات دولتی و نمایندگان مجلس ارسال می کند تا به گستردگی تهدید فارسی و سرکوب گسترده آنها اعتراف کند. باعث شیوع خواهد شد.
باری غافل از چرخ بازی که بزرگترین نماینده ادبیات فارسی و شایسته ترین مدافع وحدت ملی و اقوام با آنلاین و نام بزرگ ایران بود، از قضا حاصل تلاش علمای آذربایجان است. و بزرگترین دفاع ارضی در طول هشت سال جنگ اجباری حاصل نبرد حفاظت از مردم خوزستان و کردستان بود که از خون دلاورمردانه مردم این استان ها از مهران تا هرمشهر آلوده شده و همچنان گلگون است. . ایستادند و جنگیدند تا راه دشمن بسته شد و دیگر سربازان و رزمندگان فرصت دیدار پیدا کردند. تاریخ ایران مملو از این گونه مظاهر و پیوندهاست، سرشار از همدلی و همزیستی است، این همزیستی سوگند و کار او با خون امضا شده و با جان های پاک آنلاین شده است.
نویسنده نیز مانند بسیاری از ایرانیان و شیفتگان زبان و ادبیات فارسی به این سخنان نادرست توجه چندانی نداشته، بلکه به زشت و بزرگان توجه داشته است. به دستور استاد ایرجا افشار «کار خود را انجام دهید، اما تاریخ را درست تعیین کنید.» چیزی کم یا اضافه نکنید! فکر می کنم گاهی لازم است واقعیت ها را بیان کنیم تا بفهمیم چرا یک اقلیت تهمت زن و متظاهر چنین می کنند. سروصدا زیاد و تهمت زدن و ترویج دروغ و تحریف تاریخ به نام قومیت و فراتر از آن به نام زبان مادری چه فایده ای دارد؟
چرا به جای خلق آثاری مثل مولوی مثنوی یا خمسه نظامی، از ظلم موهوم به ایرانیان صحبت می کنند؟ این پارسیان چه کسانی هستند و چگونه چنین قدرتی دارند که توانسته اند هزاران سال وجود داشته باشند و برای عارف قونیه و افتخار شاعران باکوی چنین آثاری بیافرینند؟ چرا این همه به فردوسی توهین می کنند و بدترین حرف ها را به آن مرد عاقل و درستکار می زنند؟ آیا هیچ یک از ایرانیان به ناظم حکمت و یاشار کمال و عزیز نسین یا طه حسین و نجیب محفوظ و محمود درویش و نزار قبانی که قهرمانان انسانیت و هنر هستند توهین کرده است؟ آثار ایشان بارها به فارسی ترجمه و منتشر شده و مقالات و نقدهای بسیار خوبی در وصف کامل بودن آنها منتشر شده است.
پس می بینیم که این خصومت در این طرف وجود ندارد. آثار طرفداران قوم گرایی که اخیراً شیفته زبان های ترکی، کردی و عربی شده اند و حتی گویش های کدکنی، کاشی و الیگودرزی را یکی از ستمگران خشمگین فارسی و فارسی می دانند، مملو از نشانه های رایج و اغراق آمیز است. فرم هایی که راهنمایی های دستوری و آموزشی را برای دانشمندان فراهم می کند. یخبندان است، روشن می کند.
به عنوان مثال، گاه نوشته ها و گفته های آنان با حمله مشترک به نام بزرگ ایرانی و چهره ای برجسته با چهره ای بومی و هویتی بین المللی که مردمی است و همواره از توهمات سهم و کل خود سوء استفاده می کند، پر می شود. یادم می آید چند دهه پیش در زمان جنگ کتابی از یاوادا هیئت منتشر شد که در آن غلو شده بود، انگار جایزه ای برده بود، اما هیچکس اهمیتی نمی داد، زیرا به گفته دانشمند فقید دکتر عنایت الله رضا، «آقایان احساس می کردند. اهمیت و بیان.» اما دکتر نصرالله پورجوادی مقاله ای در «ایران سرکوب شده» در تحریریه نشر دانش نوشت و به این کشف دست یافت. او پرده ها را کشید و فکر می کنم حق با او بود، زیرا این گروه اگر با جعل، تحریف و دروغ کار خود را انجام ندهند، دست به توهین و خشونت می زنند. سبک شناسی مقالات آنها پر از مغالطه است.
فارسها ادعا میکنند که از نظر زبانی اقلیتهای قومی، ترکها، عربها، کردها و بلوسیها را سرکوب کردهاند. ما در حال بررسی این خطا هستیم.
1. پارسی ها چیست؟
اینها قطعاً کسانی هستند که فارسی صحبت می کنند، اما در سیستان و لرستان، خوزستان، کرمانشاه، گیلان، هرمزگان، تاجیکستان و افغانستان همه فارسی صحبت می کنند و همه اقوام و شهروندان ایرانی از طریق فارسی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. درست مثل انگلیسی در فرودگاه های بین المللی.
2. سرزمین پارسی کجاست؟ استانی داریم به نام فارس که به اقوام ترک قشقایی و لرهای بویراحمد و پنجاه گویش مختلف از شیراز گرفته تا آباده و جهرم و کازرون و مناطق روستایی و شهری اش معروف است. مرکز آن شیراز است و جمع زیادی از خوزستان پس از شروع جنگ به این شهر کوچیدند و بسیاری از آنان ساکن شدند. لهجه آبادانی و چهره خوزی روزگاری در سراسر شیراز یافت می شد و بسیاری از آنها هنوز زنده هستند. چرا باید این کشور متنوع و سخاوتمند و این همزیستی شگفت انگیز این گونه نژادپرستان و اقوام مشکوک را ناراحت کند؟ تاریخ نشان می دهد که پاکسازی قومی در جای دیگری صورت گرفته است و تلاش سختی برای فراموشی این تاریخ های سیاه از طریق توهم و گریز انجام می شود.
3. چرا و چگونه فارسی ها و زبان فارسی زبان های اقوام دیگر ایران را سرکوب می کنند؟
این سوال مضحک که مورد علاقه سخنرانان و نژادپرستانی که به ظاهر ایرانی هستند، سال هاست در صفحات مجازی و به ندرت در فضاهای کوچک بیرونی و اطراف مرزها به صورت آنلاین مطرح شده است. موضوع سبک شناسی و انگیزه در یادداشت بعدی ما همین است.
“درست است، واقعی!”
انتهای پیام/