نگاهی به اِشکال‌های گفتاری و نوشتاری امروز

تیتر اول/ قزوین در مورد درست خواندن، صحبت کردن و نوشتن مطالب زیادی گفته، نوشته، شنیده و خوانده شده است. اما این کافی نیست. حفظ زبان فارسی و حل مشکلات را نمی توان به چند مقاله و برنامه و کتاب و بروشور محدود کرد. به همین منظور تصمیم گرفتیم برخی از اشکال رایج امروزی را که اغلب در گفتار و نوشتار انسان دیده و شنیده می شود، یادآوری و تصحیح کنیم.

دکتر. هادی انصاری، دکترای زبان و ادبیات فارسی، در مقاله خود با عنوان «درست بنویسیم و درست بخوانیم» در تیتر اول می نویسد: و ما خوانده ایم; اما این کافی نیست. حفظ زبان فارسی و حل مشکلات را نمی توان به چند مقاله و برنامه و کتاب و بروشور محدود کرد و اگر هر روز یادآوری شود دیگر تکرار نمی شود و اثر می گذارد.

حرفه)

کلمات اخر).

دو نوع حروف یا کلمات پایانی وجود دارد. تأثیرگذار و بی تأثیر. در پایان کلمات فارسی و عربی کلمات نوشته شده و به طور کامل خوانده می شوند. مثال: وجه، متوجه، والله (اسم فاعل از ریشه «وا لا ح»)، تیه (بیابان)، راه، صفیه (جاهل)، فرمانده، شکوه، سیه، تابع و صدها مثال دیگر. در این کلمات، در حالت اضافی، نهایی ها کسر می شود. در ارتباط با (ی) و ضمایر و افعال وصفی، حروف پایانی به این حروف اضافه می شود.

حروف تأثیرگذار (ه) در انتهای کلمات نوشته می شود اما خوانده نمی شود. بهترین مصداق غیر متعدی (ه) صفت های عینی است: بیا، برو، بخور (به صورت برو، بیا و… بخوان) اسم هایی مانند: گریه، خنده، ناله، شکایت و غیره. (به صورت ناله، ناله و … خوانده می شود) این کلمات هنگام افزودن (ی) به واسطه نیاز دارند، مثلاً: نامه شما، شکایت او، گریه از شادی، ماتم و …. در رابطه با (ی) و کارهای مستند با حمزه (ع) نیاز دارند: نامه، دور، غریب و غیره.

متأسفانه برخی از تحصیل کرده ها مصدر آخر کلمه (ه) را هم مصدر (ه) تلفظ می کنند. مثلاً فعل (گفته) را می گویند: گف / ته / است. اگر اینگونه خوانده شود: گف / تِ / است. بنابراین هنگام نوشتن و خواندن کلمه (های) گفتاری در پایان باید دقت شود.

هَرَس کردن / حَرَس

حراس کلمه ای فارسی با حرف (ه) است. این به معنای بریدن شاخه های اضافی درخت است. حراس با حرف عربی (ح) به معنای حفظ و حراست و حفظ است. همیشه محافظت می شود. گاهی هرس را با (h) می نویسند که نادرست است. مثال: او درخت را ترساند (نترسید). رزمندگان از مرزها محافظت می کنند.

هلیم / حلیم

حلیم، همان خوراکی که از بلغور گندم، گوشت و غیره درست می شود، در فارسی است و به جای (ه) با (ه) نوشته می شود. حلیم در زبان عربی به معنای صبور است و ربطی به حلیم ندارد.

نامه ها)

یا اباالفضل / یا ابوالفضل

در بخش عربی ندا و منادا، قاعده ای وجود دارد که اگر مناده نام دارد، عربی آن ترجیح داده می شود: یراب یا کریمه و غیره. اگر اسمی به مناده اضافه شود در این صورت مناده مضاف نامیده می شود و اعراب آن منصوب می شوند: یا ربنا یا کریم اهل بیت یا عبدالله و غیره. نام (اب) دولت رفیع، ابو; و در مورد جری، هر دو. و در صورت نصب رد می شود. در مورد رفیع ابوالفضل صحیح است ولی در مضاف مناده (ابو + الفضل) آب باید معین شود: (ابا).

چند نمونه:

ابوالفضل – در مورد رفیع، ابوالفضل / در مورد وعاظ وابسته و منصوب یا ابوالفضل.
ابوبکر – ایالت رفیع، ابوبکر / دولت متقاضی وابسته و تعیین شده یا ابا بکر
عبدالله – در مورد رافع، در مورد عبدالله / واعظان ملحق و منصوب یا عبدالله
رسول الله – حالت تعالی، مجله خدا / درخواست اضافی و حالت ملاقات یا مجله خدا.

یوسف / یوسف

نام مبارک حضرت یوسف: چنانکه در قرآن آمده است (ص). اکثر مردم آن را کسر (یوسف) می نامند که اشتباه است و یوسف باید بنویسد و بخواند.

انتهای پیام/

دکمه بازگشت به بالا