شوخی بیمزهای بهنام جدایی سیاست از ورزش با برخورد دوگانه نهادهای ورزشی/ بوی خون هزاران بیگناه دیگر به مشامشان نرسیده است؟
به گزارش شفاف، چند روزی است که شیپور جنگ در جغرافیایی متفاوت از سرزمینی پهناور می نوازد، آتشی بین روسیه و اوکراین که هزاران غیرنظامی را کشته و آواره کرده است. جنگ در اوراسیا به سرفصل اخبار منطقه ای و جهانی تبدیل شده است و تأثیر بسزایی بر اقتصاد و امنیت جهانی داشته است. این روزها مجامع بین المللی آنچه را که در مرزهای دو کشور همسایه می گذرد محکوم کرده است اما ماهیت این واکنش ها حداقل در جامعه ورزش سبک و سیاق جدیدی به خود گرفته است.
کمیته بینالمللی المپیک (IOC) حمله روسیه به همسایه غربی خود را محکوم میکند، دستور حذف سرود و پرچم روسیه از تمام سالنها و رویدادهای این کشور را صادر میکند و در بیانیه مشترک فیفا و یوفا اعلام میشود که فوتبال روسیه از بازیهای ملی محروم است. و مسابقات فوتبال تیم های باشگاهی، از جمله جام جهانی. ما هرگز چیزی شبیه به آن را ندیده ایم. در مورد نقض حقوق سرکوب شده، جنگ یک پدیده مذموم در سراسر جهان است و در این شکی نیست. بحث در این گزارش به نفع یک گروه است یا اینکه حق با کدام طرف است. اینطور نیست، اما این یک استاندارد دوگانه است که نهادهای ورزشی بین المللی با حادثه تلخی به نام جنگ دارند.
بر اساس منشور المپیک و فیفا و سایر ارگان های ورزشی، جدایی سیاست از ورزش یک اصل غیرقابل انکار و الزام آور است، علیرغم اینکه رکن اصلی روح ورزش در جهان است. چرا ورزش به روی این امر امنیتی سیاسی باز است؟ از سوی دیگر چرا هم ورزشکاران و هم مردم عادی روس که هیچ نقشی در آتش زدن این جنگ نداشتند باید تسلیم تصمیم سیاسی ورزشکاران شوند؟ آیا حذف تیم های ملی روسیه از مسابقات بین المللی مغایر با اصل «جدایی ورزش از سیاست» نیست؟
پاسخ به این سؤالات دشوارتر می شود اگر بدانیم که همان مقامات تحریمی ورزشی رویکردی دوگانه به یک موضوع دارند: عملیات ویژه، حملات، تهاجم، جنگ یا به قول شما تحریم امروز علیه روسیه، اما نه. چنین تصمیمی توسط متجاوزان دیگر در جهان گرفته می شود. انزوا و امتیاز دو اصطلاح متناقض هستند که در حال حاضر فیفا و کمیته بینالمللی المپیک برای روسیه و دیگری برای سایر طرفهای جنگ استفاده میکنند.
در مورد فلسطین، جایی که تجاوزات اسرائیلی سالهاست علیه غیرنظامیان و کودکان فلسطینی جنایات جنگی انجام میدهند، هیچ تحریمی علیه متجاوز اعمال نشده است و در ازای آن امتیازاتی داده میشود یا خواهد شد، از جمله تلاش برای میزبانی جام جهانی 2030. جنگ روسیه و اوکراین سال هاست که ادامه دارد و شدت و تلفات آن اصلا قابل مقایسه نیست، صدای مردم مظلوم فلسطین شنیده شده، اما از حمایت خشک و پوچ ثروتمند و قدرتمند بین المللی محروم شده اند. موسسات ورزشی چرا با وجود انزجار مکرر مردم آزادیخواه جهان از جنایات رژیم صهیونیستی در قتل و غصب کودکان، نهادهای بین المللی تصمیم به تحریم ورزش نگرفته اند، بلکه ورزشکارانی که از مخالفت با آن امتناع می ورزند ممنوع الخروج می شوند. ?
چرا در یمن که طبق آمار 377 هزار نفر از نظامیان و غیرنظامیان جان خود را از دست داده و تا به امروز ادامه دارد، چرا کمیته بین المللی المپیک و فدراسیون های جهانی نیامدند طرف دیگر جنگ را تحت فشار و تحریم قرار دهند؟ بررسی وضعیت افغانستان، سوریه و ده ها کشور دیگر که در همان تاریخ معاصر به یک یا چند کشور دیگر حمله، حمله و ظلم کرده اند.
انسان یک انسان است و مرگ همان مرگ است، تنها تفاوت مردم فلسطین و یمن با مردم اوکراین ممکن است رنگ چشم آنها باشد، اما آیا در منشور المپیک تفاوت رنگ وجود دارد؟ آیا این نیست که نماد المپیک برای مردم سراسر جهان با 5 حلقه قرمز، سبز، سیاه، زرد و آبی در نظر گرفته شده است؟ آیا کمیته بین المللی المپیک، فیفا و سایر فدراسیون ها در سراسر جهان که در بیانیه های روزانه خود از اتحاد برای آسیب دیدگان فوتبال و ورزش صحبت می کنند، خون هزاران انسان بی گناه را حس نکرده اند؟ به راستی فیفا، فدراسیون های مختلف جهانی و IOC چه اقداماتی را برای برقراری صلح در خاورمیانه انجام داده اند؟ بوی خون بیگناه در همه جای دنیا یکسان است، اما گویا این تفاوت رنگ چشمان مردم بیگناه و سمت و سوی حاکمانشان است که معیار نهادهای ورزشی است نه بوی خون ریخته شده. ناعادلانه
طبق قرعه کشی مرحله پلی آف جام جهانی 2022 قطر، تیم ملی روسیه باید با لهستان دیدار می کرد و در صورت پیروزی به مصاف برنده دیدار سوئد و چک می رفت. با بیان اینکه آمادگی بازی با روسیه را ندارند، تصمیم چند کشور دیگر برای دفاع از حقوق مظلوم در مقابل متجاوز دیگر گرفته شده است، آیا فیفا همچنان با بیانیه ای تند از آن دفاع می کند یا کشورهای تحریم کننده تهدید به تحریم می شوند. و محرومیت؟ به نظر می رسد الان هم همین طور است و هرکس با ورزشکار صهیونیستی مخالفت نکند نه تنها دلسرد نمی شود، بلکه به عنوان سخت ترین مجازات در نظر گرفته می شود.
استفاده از ابزار ورزش، هنر یا هر معضل اجتماعی و فرهنگی دیگری برای جلوگیری از جنگ و فشار بر طرفین برای رسیدن به صلح و آتش بس، اما با رفتار دوگانه برخورد با ناهنجاری به نام ناهنجاری، به خودی خود فرصتی ارزشمند است. . . اجرای صحیح اصل جدایی از ورزش جای سوال دارد مگر اینکه در ادامه این اصل تعبیری وجود داشته باشد که از آن غافل باشیم(!).
رفتارهای متناقض نهادهای ورزشی در این چند روز صدای بسیاری از اهالی ورزش را درآورده است. مشعل المپیک این روزها به بهانه مبارزه با آتش جنگ روسیه و اوکراین، سنت شکنی کرده و سیاست اصلی جدایی سیاست از سوریه و فلسطین را در نیمه دوم سال تحریم ورزشی کرده است. در هر زمان و مکان و در نقش آتش آتشین ظاهر می شود. زیتون های صلح المپیک دیگر ریشه در خارج از اروپا ندارند و تلاش های صلح به همان منطقه در اروپا و غرب محدود می شود. برای چشم های آبی و ملاس. نسبت ستمدیدگان در سایر نقاط جهان در منشور المپیک، اصل تعیین کننده برای جداسازی سیاست از ورزش است. بدون نظر، بدون پشیمانی.