چطور نظریه یک مرد انگلیسی در قرن ۱۹ منجر به قتل میلیونها نفر شد
پاریس عباس: او برای خنک نگه داشتن سرش کلاهی ساخت، روش جدیدی برای برش کیک های گرد اختراع کرد و رویای اختراع الگوریتمی برای درست کردن فنجان چای عالی را در سر داشت. اما دستاوردهای فرانسیس گالتون بهعنوان یک مخترع، هواشناس و آمارشناس در مقایسه با آنچه که او به خاطر آن به یاد میآید، بسیار کمرنگ است. این دانشمند ویکتوریایی بنیانگذار ژنتیک انسانی بود: جنبشی با هدف حذف صفات به ظاهر نامطلوب از جمعیت انسانی.
این دیدگاه ها در آغاز قرن بیستم، زمانی که اولین کنگره بین المللی در سال 1912 در لندن برگزار شد، بسیار رایج شد. شرکت کنندگان شامل افراد برجسته ای مانند نخست وزیر آینده وینستون چرچیل و مخترع تلفن الکساندر گراهام بل بودند. اما این ایده که میتوان کیفیت ژنتیکی نژاد بشر را بهبود بخشید، در نهایت به برخی از بدترین وحشتهای قرن بیستم منجر شد.
اکنون، دانشمند و نویسنده مشهور، آدام رادرفورد، مستند جدیدی منتشر کرده است که برخی از زوایای وحشتناک تاریخ تاریک اصلاح نژادی را نشان می دهد.
اولین قانون عقیم سازی
این قانون که برخی از معلولان را از بچه دار شدن منع می کرد، در سال 1907 در ایالت ایندیانا در آمریکا به تصویب رسید. حدود 70000 نفر قبل از اینکه سرانجام در دهه 1970 متوقف شود به اجبار عقیم شدند.
این ایده اصلاح نژادی با شور و شوق و تعصب زیادی در آلمان نازی مطرح شد، آلمانی که ابتدا برنامه عقیم سازی مشابهی را اجرا کرد و سپس 6 میلیون مرد، زن و کودک یهودی را در جنگ جهانی دوم و هولوکاست به قتل رساند.
کار گالتون فراتر از اصلاح نژادی بود
او اولین کسی بود که نمودار آب و هوا را ترسیم کرد و یک «نقشه زیبایی» از بریتانیا ایجاد کرد و زنان را از «جذاب» تا «زشت» رتبهبندی کرد. گالتون به خود می بالید که پسر عموی پدر تکامل، چارلز داروین است و اصطلاح اصلاح نژاد را در دهه 1880 با ترکیب کلمات “خوب” و “متولد” ابداع کرد. ایده های اولیه او الهام گرفته از کتاب معروف داروین در مورد منشاء گونه ها بود که نظریه انتخاب طبیعی او را ارائه کرد.
به گفته گالتون، او اصلاح نژادی را تمرین میکرد تا «به نژادها و خونهای برتر یا مناسبتر شانس بیشتری برای غلبه بر نژادهایی با شایستگی کمتر بدهد».
وی همچنین گفت: این کار باید به عنوان یک جنگ مقدس علیه آداب و رسوم و تعصبات آسیبرسان به کیفیت جسمانی و اخلاقی نژاد ما ادامه یابد.
بیشتر بخوانید:
تاریخدان علم پروفسور فیلیپا لوین، در گفتگو با دکتر. رادرفورد در کتاب Bad Blood: The Story of Eugenics میگوید: «نقش ویژه گالتون در این موضوع نه تنها ایجاد اصطلاح اصلاح نژادی نیست، بلکه این واقعیت است که او از یک سو میخواست همسانسازی را ایجاد کند، و از سوی دیگر. او رویای بهبود و تکثیر بشریت را در سر می پروراند. با یک دو، دو، چهار ساده، به شکوفایی اصلاح نژادی دست خواهید یافت.”
ایده های گالتون توسط انجمن آموزش اصلاح نژاد، که در سال 1907 در بریتانیای کبیر تأسیس شد، پذیرفته شد. آنها برای عقیم سازی مبارزه کردند و ازدواج با افراد ضعیف را محدود کردند تا از انحطاط جمعیت بریتانیا جلوگیری کنند.
یک سال پس از مرگ گالتون در سال 1911، کنگره بین المللی اصلاح نژاد با حضور گسترده برگزار شد. از جمله سخنانی که در این کنفرانس مطرح شد، بیانیه ای بود که افراد فقیر و کارگر را در زمره پست ها و پست ها قرار می داد. چرچیل به عنوان وزیر کشور، پیش نویس های اولیه قانون نقص روانی را نوشت که در سال 1913 به قانون تبدیل شد. این قانون اجازه عقیمسازی اجباری افرادی را که «معلولان ذهنی» میدانستند، میداد، اما اساساً هیچ برنامه عقیمسازی اجباری وجود نداشت. اما در ایالات متحده، عقیم سازی اجباری به طور جدی و متعصبانه در 32 ایالت اجرا شد.
تنها در کالیفرنیا، بین سالهای 1918 تا 1953، بیش از 20000 نفر در موسسات روانی زندانی بودند. در ویرجینیا، بین سالهای 1924 تا 1979، بیش از هفت هزار نفر برای همیشه نابارور و عقیم شدند. کشورهای دیگری که در دهه 1920 و 1930 قوانین عقیم سازی مشابهی را تصویب کردند، شامل سوئد، دانمارک، نروژ و فنلاند بودند. اما در آلمان نازی وحشیانه ترین جنایات به نام بهبود جامعه انجام شد.
در شبکهای از اردوگاههای مرگ، از جمله آشویتس-بیرکناو در لهستان تحت اشغال نازیها، بین سالهای 1941 تا 1945، میلیونها نفر در اتاقهای گاز و به وسیلههای دیگر به قتل رسیدند.
تنها در آشویتس ۱.۱ میلیون نفر کشته شدند. نازی ها هزاران معلول، بیمار روانی و غیره را کشتند.
منبع: دیلی میل
5858