معرکه گیری پس از ۷۷ سال؛ تب شهرت هنرمندان باعث ابتذال تئاتر میشود + فیلم
گروه فرهنگی خبرگزاری علم و فناوری آنا ـ زهره سعیدی: در یک غروب دل انگیز جمعه و خنک نیمه اردیبهشت ماه قدم زنان خودم را به خانه هنرمندان رساندم، چند شبی است که اجرای «سیاوش طهمورث»، پیشکوت تئاتر، سینما و تلویزیون در تماشاخانه ایرانشهر آغاز شده و از دور و اطراف زیاد شنیدهام که چه اجرای پرشور و تماشایی است، خودم هم کار را یکبار تماشا کردهام، اما باز هم مشتاق دیدنش هستم.
همینطور که ذهنم را در پیاده روی سنگفرشهای پارک هنرمندان مرتب میکنم، با خود مرور میکنم که چقدر خوب است هنرمند هفتاد و اندی ساله ایرانی هنوز روی صحنه ایستاده و معرکه به پا میکند، نه دنبال پُزهای روشنفکری است و نه اینکه فکر میکند، دیگر برایش دیرشده! هر چند که او فعالیتش در عرصه بازیگری محدود نبوده بلکه در مقام کارگردانی هم خوش درخشیده است. جلوی درب ایرانشهر میرسم، با سیاوش طهمورث پیش از اجرای نمایش جلوی صحنه استاد سمندریان قرار دارم، وقتی پا به داخل میگذارم، آرام و سردرگریبان روی یکی از صندلیهای تماشاگران جا خوش کرده است. سکوت سالن با صدای سلام من شکسته میشود، پاسخم را گرمتر میدهد و همین میشود دلخوشیام که بنشینم به یک گفتوگوی لذت بخش با این هنرمند سرد و گرم کشیده هنر. این گپ و گفت را در حالی با سیاوش طهمورث ترتیب دادیم که روز بازیگر را پشت سر گذاشته و روز فرهنگ پهلوانی را پیشرو (هجدهم اردیبهشت ماه) داریم:
** جناب آقای طهمورث شما سی سال پیش نمایش معرکه در معرکه را با یک تیم حرفهای و خوب روی صحنه تئاتر بردید و در دهه هفتاد خیلی هم مورد اقبال عموم قرار گرفتید، چه چیز باعث شد پس از این مدت طولانی بخواهید دو مرتبه این نمایشنامه از آقای میرباقری را به صحنه ببرید و چه نیازی در جامعه احساس کردید؟
بله دقیقا سی سال پیش این نمایشنامه را اجرا کردیم، مضاف بر اینکه خود متن استحکام لازم را داشت و کار هم آنقدر خوب و قوی بود که دوست داشتم هر زمان دیگری آن را اجرا ببرم، اما دلیل اجرای مجدد این کار این است، مفاهیمی که آن دوره وجود داشت و مسائلی که در اجتماع میدیدم، من را وادار به این کار کرد، الان هم شرایط همینطور است چرا که ما به یک سکونی رسیدهایم، جامعه در یک موقعیت خاص متوقف شده و حال دیگر مهم نیست سی سال گذشته یا چهل سال، ما نیاز به شنیده شدن این حرفها و مسائل داریم.
ضمن اینکه برخی معانی هستند که در یک نمایشنامه یا فیلمنامه در زندگی اجتماعی کهنه نمیشوند و هر زمانی اگر مطرح شوند، تازهاند. اینها همان مسائل انسانیاند مثل عشق، حسادت، کینه، خشم و هزار چیز دیگر که در هر دورهای میتواند با تماشاگر ارتباط برقرار کند.
*تفاوت مفهومی پهلوانی و قهرمانی
مسئله پهلوانی یکی از همان دست مفاهیمی است که ما در فرهنگ خودمان داشتیم و داریم، برخی تصورشان از پهلوان فردی است که زنجیر پاره میکند یا وزنه سنگین میزند، اینها پهلوانی نیست. مفهوم پهلوان با قهرمان متفاوت است. قهرمان کسی است که در هر عرصه میتواند قلهای را فتح کند حال ورزش باشد، تحصیلی، سیاست، اقتصاد یا هر چیز دیگری، اما پهلوان مفهومی فراتر از این حرفها دارد، خدمت به انسانیت میکند و هویت انسانی را مدنظر دارد، بنابراین خیلی بالاتر از مفهوم قهرمانی است.
متاسفانه این روزها جامعه بشری این دستها جوانمردها و پهلوانها را کم دارد، البته نسبت به کل جمعیت جهان اگر حساب کنیم، انگشت شمار نیست، اما عموم افراد یک جامعه باید به معرفت پهلوانی برسند، از منیتهای خود بگذرند و خودشیفتگی را کنار بگذارند، تازه اینجا میبینیم که چقدر جامعه رشد میکند وگرنه اگر منیتها باشد، آن جامعه سقوط میکند، چه یک انسان، یک جمع، ملت و در نتیجه اگر ما این هویت را کسب نکنیم، از دست خواهیم رفت.
* جامعهای که با پیشرفت پیش نرود قافیه را باخته است
** اینکه ما شاهد هستیم که بعد از سی یا چهل سال دو مرتبه مفاهیمی را باید در جامعه تکرار کنیم که در گذشته مطرح بوده، آیا نشان از سکون و توقف ما دارد یا اینکه هر جامعهای در برهههایی نیاز به تکرار مکررات و چرخیدن این چرخه دارد و آیا این روند عادی است؟
خیر عادی نیست، بشر قابلیت پیشرفت دارد، اگر شما امروز طوری زندگی کنید که فردا تفکرتان با امروز یکی باشد، شکست خوردهاید، حال جامعه که دیگر جای خود دارد. اگر یک جامعه با مسائل اجتماعی دنیا جلو نرود و خودش را در یک جای مشخصی پیشرفت ندهد، این سکون باعث میشود که قافیه را ببازد. متأسفانه نه تنها کشور ما بلکه خیلی کشورها امروزه در این موقعیت هستند و بدتر از آن این است که این سکون در شرایطی رخ میدهد که خیلی کشورها پیشرفت میکنند و این خیلی است.
** پیشرفت در این شرایط به چه چیزهایی بستگی دارد.
به هنرمند یک کشور، قاضی، مدیر، مسئول، رئیس و در واقع هر کسی در موقعیت اجتماعی خودش وظیفه و مسئولیت دارد که راه درست را برود.
** جناب طهمورث موضوع نمایشنامه شما بحث جوانمردی و فرهنگ پهلوانی است، در تقویم کشورمان هم یک روز به نام فرهنگ پهلوانی و جوانمردی داریم منتها در عرصه هنر و تئاتر خیلی شاهد این نیستیم که هر چند وقت یکبار یک نمایش در این عرصه برجسته شود و در یادها باقی بماند، در حالیکه در جامعه نیاز آن خیلی احساس میشود همانطور که خودتان هم فرمودید، علت چیست و چه کار باید کرد تا این شرایط برای کار هنرمندان تسهیل شود؟
بله همینطور است متأسفانه در یک دوره طولانی ما به فرهنگ، تجارب و تاریخ گذشته خودمان اصلا فکر نکردیم، ما خیلی پز گذشتهمان را دادیم و البته حق هم هست، اما فقط پز دادن و به به ـ چه چه کردن، کافی نیست! باید عمل کنیم، تجارب هفت هزار ساله تمدنی و فرهنگی باید به کار ما بیاید وگرنه اینکه حرفش را بزنیم کفایت نمیکند، به جرأت خیلی مسائل انسانی در دنیا از ادبیات و عرفان گرفته تا تکنولوژی پایههایش از تمدن و فرهنگ ایران باستان بوده، اما پس خود ما چی؟ قرار نیست از آنها استفاده کنیم؟
اینکه به اصطلاح «تو گویی که رستم بود پهلوان» درست است اما به واقع ما خودمان چه کردهایم؟ هر کسی باید نگاهی به خودش بیاندازد. اگر ما هنرمندانمان (البته خیلی دشوار است اسم همه را هنرمند بدانیم)، به این فرهنگ عمل نکنند به جایی نمیرسیم.
* هنرمند کیست
** منظورتان از اینکه همه را هنرمند بدانیم، چیست؟ مگر در جامعه هنری افراد با هم فرق دارند؟
ببینید ما یک هنرپیشه داریم، یک بازیگر و یک هنرمند. الان همه کسانی که در کار هنری هستند از موسیقی گرفته تا نقاشی، شعر، بازیگری را، چون لغت کم داریم، هنرمند میدانند، اما واقعا مقام و موقعیت اینها با هم فرق دارد. بهرحال ما یک هنرپیشه داریم که شغلش هنر است و از این طریق پول در میآورد، باز یک بازیگر داریم که مقامش برتر است و بعد از آن هنرمند است که یک تعهد اجتماعی دارد و در موقعیت بالاتری است، یعنی در مرحله پهلوانی قرار دارد.
بازیگر هم به فردی گفته میشود که بتواند کاراکتر سازی کند، نه تیپ سازی! یعنی اینکه فقط بلد باشد ادا و لهجه در بیاورد، این مقلد است، دور از جان همه بازیگران میمون هم میتواند تقلید کند. برای خیلیها بازیگری شغل است، هنرپیشگی شغل است، اکثرا هم اینطور هستند البته همه شان با استعدادند که به مرحله بازیگری رسیدند، منتها لذت هنرمندی بیش از پول در آوردن است.
** خیلی از همین هنرمندان و گروههای نمایشی که شما فرمودید، در همین چندین ماه گذشته تصمیم گرفتند که کار هنری انجام ندهند و از تئاتر کنار بکشند، در صورتی که با این کارشان حیات خیلی از عوامل تئاتری را به خطر انداختند و گروهها را دچار مشکل کردند.
ببینید هنرمند تئاتر کسی است که حداقل هر دو سال کاری اجرا کرده باشد، هر گروهی هم گروه تئاتری به حساب نمیآید، یک گروه تئاتری باید بتواند همیشه دور هم باشد درباره همه مسائل با هم صحبت کنند، از موسیقی و عرفان و فلسفه گرفته تا روانشناسی، جامعه شناسی و اقتصاد. اینکه بعد از مدتهای زیادی افراد دور هم جمع شوند و یک اجرا بروند، گروه محسوب نمیشوند!
* عواملی که سطح هنر و تئاتر را نازل می کند
خیلی از همین بازیگران به تئاتر میآیند که به سینما بروند و پول در بیاورند، این تب مشهور شدن هم متأسفانه چیز بدی است، اما در عرصه تئاتر سطح پسند مخاطب را پایین میآورد و حال دیگر هر ابتذال و مزخرفی جلوی تماشاگر بگذاری، از آن خوشش میآید و اتفاقا هورا هم میکشد، ولی خیانت به فرهنگ و هنر این مملکت میشود. همه اینها گناهش گردن بازیگر نیست، در چنین شرایطی مدیریت تئاتر دچار مشکل است که این مسائل پیش میآید، ولی متأسفانه آنچه که شاهدش هستیم این است که خیلی چیزهایمان در این شرایط با هم شباهت دارد و این شباهت فقط در عرصه هنر نیست.
*بپردازیم به شرایط فعلی تئاتر که در این روزهای پس از کرونا دچار یک سکته در روند اجرای روتین عمومی شده و شاید به نحوی بخشی از بدنه مخاطبان غیر تخصصی ثابت خود را هم از دست داد، روندی که البته فروش تئاتر را هم مختل کرده؛ به نظر شما راه برون رفت از این بحران چیست؟
در شرایط کرونایی که همه چیز در دنیا طبیعی بود منتها پس از آن ما شاهد عادت کردن مخاطب به وضعیت شدیم، اینکه چه کسانی مسئولیت دارند که این عادت را از بین ببرند، بخشی از تلاش با هنرمندان است. به هرحال این فاصلهای که ایجاد شده تا هنرمند بخواهد تلاشش را بکند که تماشاچی جمع شود، از نظر اقتصادی فلج کننده است. قطعا دولت باید این فاصله را پر کند. چگونه؟ با دادن یارانه به تئاتر که بخشی از صندلیها را هنرمند بتواند پُر کند بخشی را دولت. مثلا اگر بلیت نمایشی دویست هزار تومان است، دولت میتواند نیمی از پول بلیت را یارانه بدهد تا مردم هم به راحتی بتوانند تئاتر ببینند، در این صورت خیال هنرمند هم از کارش جمع باشد.
* دولت در کنار هنرمند باشد
هنرمند امروزی بخواهد یک بَنر در خیابان برای اطلاع رسانی کارش نصب کند، نمیتواند. دولت وظیفه دارد به هنرمند در این عرصه کمک کند. من اولین کسی بودم که پس از این دوران کار حرفهای تئاتر را شروع کردم و بعد این ماجراها سالنم پُراستقبال شد منتها واقعا شرایط آنطور که میخواهم نیست.
نه تنها از سوی دولت هیچ کمکی نمیشود بلکه درصد هم سالن از هنرمند میگیرد. من تا به امروز هیچ پولی از فروش نمایش معرکه در معرکه دستم را نگرفته، فقط اینکه بخشی از هزینههای گروه تأمین شده، حالا شما تصور کنید با این شرایط چه امیدی به ادامه کار هست تا هنرمند تشویق بشود کار کند؟ هنرمند هم خرج دارد، باید زندگی بگرداند، حتی یک نان بخرد! هنرمندان جوان هم این شرایط را ندارند، من تأسف میخورم که خیلی از همین جوانها تماشاگرهایشان هفت ـ هشت تا ده نفر است. اصلا مگر کل نمایشهایی که این روزها روی صحنه است را دولت بخواهد تأمین مالی کند، چقدر میشود؟ شاید ده ـ پانزده میلیارد! مگر به کجا برمیخورد چنین چیزی اگر از برخی هزینههای اضافه زده شود، این اتفاق به راحتی میافتد.
*در برخی نظرات و نقدها عنوان شده که نمایش میتوانست طولانیتر باشد و پردههای بیشتری داشته باشد. برخی بخشها مثل قطعه آوازی اول با دیالوگهای ابتدایی آقای رحمتی طولانی است که البته به لحاظ صدا و بازی ایشان واقعا خوب بودند. نظر شما در این رابطه چیست.
ببینید کسی که کار هنری میکند، به دنبال کسب دانش، اطلاعات و فهم باید برود، مخاطب هم وظیفه دارد که چنین کند، کسانی که چنین نقدهایی میکند اصلا نمیتواند با کار همذات پنداری کنند، اینکه من چرا این آواز را گذاشتم و به جایش یک رقص و آواز بیهوده قرار ندادم یا سوالاتی از این دست همه پاسخ دارد.
من معلم دبستان، دبیرستان یا دانشگاه نیستم که بخواهم همه چیز را دیکته کنم، کار هنری دیکته کردنی نیست! یک عده هم میگویند هنرمند معلم است، درست نیست من آنچه را که در ذهن جامعهام میگذرد و باعث خفان درونیاش میشود را مطرح میکنم، حال مخاطب ممکن است آن را متوجه بشود یا خیر، این بخشش دیگر دست من نیست.
** با توجه به ترکیب بسیار خوبی که در اجرای قبلی از بازیگران شما سی سال پیش داشتید، معیارتان از انتخاب بازیگر در این دوره چه بود تا اهدافتان را تأمین کند.
پس از درگذشت آقای «گرجستانی»، اکنون آقای «رویگری» هم بیمار شدند و نمیتوانند سر کار بیایند، «ماهایا پطروسیان» هم مدتهاست که بازی نمیکند و خانم «فریبا کوثری» هم که اصلا دیگر به این کار نمیخورند و … بنابراین عملا من آن ترکیب قبلی را نمیتوانستم داشته باشم.
منتها معیار من برای انتخاب بازیگر اول فیزیک یک بازیگر، سپس صدا، نحوه آکسان گذاری و نوع حرکتش بود، خوشبختانه هم برآورده شد و هیچ کمبودی هم نداشتیم چرا که من خودم طراح اصلی این متن بودم و مفاهیم را به خوبی دنبال کردم. کلمه به کلمه کار برایم معنی دارد و بیهوده نوشته نشده، لحظه به لحظه حرکتها معنی خاص دارد، یعنی همین اِلِمانهای شمع، گل، فانوس، زنجیر، وزنه همه معنی دارد و الکی در صحنه چیده نشده است.
به اعتقاد من تئاتر خارج از صحنه وجود ندارد، بلکه در سالن شکل میگیرد، یعنی خرد، دانش، شعور و فهم هنرمند در برابر خرد، دانش، شعور و فهم مخاطب روی صحنه قرار میگیرد و از برخورد اینها یک اثر خلق میشود و تنها در این صورت میتوان اثری خلق کرد که مخاطب از ابتدا تا انتها از روی صندلی تکان نخورد، مخاطب با این اثر زندگی میکند!
بنابراین تئاتر اینطور خلق میشود، نمایش هم خوب است، سرگرم میکند، اما هر کدام جای خود را دارد، تئاتر همه اینها را در خود جمع کرده است که متأسفانه چنین ویژگی را خیلی از نمایشهای روی صحنه ندارند.
* اگر برای نمایشم دولت به من یارانه میداد قطعا بلیت نمایشم برای تماشاگر نیم بها میشد
** بهای بلیت نمایش شما بیش از دویست هزار تومان است که شاید عدهای اعتقاد داشته باشند، در شرایط فعلی اقتصادی دشوار است یک جوان یا یک خانواده بتوانند به دیدن کارتان بیایند. در این زمینه چه تحلیلی دارید؟
تورم و گرانی دلیل اصلی آن است منتها اگر برای بلیت این نمایش دولت به من یارانهای اختصاص میداد قطعا بلیت نمایشم برای تماشاگر نیم بها میشد، اما این شرایط وجود ندارد منتها این را هم بگویم که یک جوان یا یک خانواده برای صرف شامی بیرون از منزل یک شب حداقل ممکن است از پانصد تا یک میلیون تومان هزینه کنند، البته تئاتر دیدن را با یک کافه رفتن مقایسه نمیکنم، اما چطور یک جوانی که با دوستانش ممکن است برای یک کافه پانصد هزار تومان هزینه کند، نمیتواند تئاتر دویست هزار تومانی را ببیند؟
حالا اصلا قبول کنیم که بلیت تئاتر گران است، ما چه کاری از دستمان بر میآید، نه دولت هستیم که یارانه بدهیم نه میتوانیم از هزینه گروه بزنیم، دولت اگر کمک کند، من یکی کار را رایگان اجرا میکنم، اما الان غیر از دستمزد بازیگران، حتی پذیرایی پشت صحنه تا تعویض شمعهای دکور را هم به سختی میرسانیم.
** اجرایتان تا چه تاریخی ادامه دارد؟
فعلا انتهای اردیبهشت ماه و باید ببینیم که بعد از آن شرایط به چه صورت میشود و اگر قسمت باشد، اجرا ادامه پیدا میکند یا خیر.
*ممنون از وقتی که برای خبرگزاری آنا گذاشتید. موفق باشید.
من هم از شما ممنونم.