«محبوب یک ملت» صدساله شد

خیلی‌ها آمده بودند، به‌جز چهره‌ها و استادان، جمعیت زیادی هم خود را به تولد صدسالگی محمدعلی موحد رسانده بودند، آمده بودند برای بزرگداشت یک عمر تلاش و خدمت او به فرهنگ این سرزمین.

به گزارش تیتر اول، شب یکصدسالگی محمدعلی موحد، نویسنده، مترجم، حقوق‌دان، مصحح و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی با حضور  افرادی همچون مصطفی محقق داماد، محمدعلی ابطحی، ژاله آموزگار، محمدرضا شفیعی کدکنی، شهرام ناظری، احمد مسجدجامعی، محمد ایوبی و حضور پرشمار مردم، سه‌شنبه، دوم خردادماه در مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی برگزار شد.

محبوب یک ملت 

علی دهباشی، مدیرمسئول مجله بخارا با خیر مقدم به حاضران و تبریک تولد صدسالگی محمدعلی موحد با اشاره به سروده‌های شاعران و مطالبی که نویسندگان برای این شب فرستاده‌اند، از آن‌ها پوزش خواست و گفت: این مطالب و سروده‌ها در ویژه‌نامه یکصدسالگی استاد منتشر خواهد شد.

او سپس با اشاره به حضور پرشمار مردم، خطاب به موحد گفت: استاد ارجمند، شما بنده خوشبخت خداوند هستید که محبوب یک ملت هستید و سه نسل از مردم از جای‌جای کشور بدون هیچ اجباری در مراسم شرکت کرده‌اند.

نشانه‌ای از نسل عالمان قدیم

 در ادامه پیام تصویری کاظم موسوی بجنوردی، رئیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی که در مراسم حضور نداشت برای حاضران پخش شد. او در سخنانی گفت: در میانه دشواری‌ها و ناملایمات روزگار، جشن صدسالگی پیر خرد و دانش، استاد محمدعلی موحد، همچون پنجره‌ای است رو به باغ و بوستانی سرتاسر گل و سبزه. دکتر موحد عمر پربرکت و زندگی گران‌مایه خود را در باغ سرسبر فرهنگ و دانش ایرانی سربرآورده و خود نمادی استوار از دانش‌ و خردمندی است. دکتر موحد از نسل دانشمندان سده اخیر است که دل در گرو فرهنگ ایران و زبان فارسی دارد و عمری را در راه شناخت مثنوی و افکار مولانا سر کرده است. شغل بلندپایه او  در شرکت ملی نفت موجب شد تا مهم‌ترین اثر  این حوزه «خواب آشفته نفت» را به رشته تحریر دربیاورد. آثار موحد در زمینه‌های  مختلف  نشان و نشانه‌ای است از آن نسل عالمان قدیم. 

 بزرگان تکرارنشدنی

سپس ژاله آموزگار، نویسنده و استاد زبان‌های باستانی در یادداشت مکتوبی که با عنوان «سده زرین بزرگان تکرارنشدنی» خواند، اظهار کرد: قرنی که عمر پربرکت موحد را در برمی‌گیرد، سده بزرگ شخصیت‌های تکرارنشدنی است که در جای‌جای ایران زاده شده‌اند و  با استعدادهای درخشان، در راهی که برگزیدند، محکم و استوار گام برداشتند و ارکان توسعه ایران عزیز ما را تا جایی که می‌توانستند، پایه‌ریزی کردند و کوشیدند این سرزمین را به شاهراه پیشرفت نزدیک کنند. همگی غم ایران داشتند و آبادی ایران، کعبه آمالشان بود و هدفشان خدمت بود نه مال‌اندوزی. آموخته‌هایشان به آن‌ها بی‌نیازی خاصی بخشیده بود.

 او افزود: به عنوان یک آذربایجانی  افتخار می‌کنم در برابر شخصیت برجسته ایشان که به همه مردم ایران تعلق دارند و در  سرزمین بزرگ‌خیز آذربایجان به دنیا آمده، سر تعظیم فرود می‌آورم. خداوند را سپاس می‌گویم که بخت این را داشتم ایشان را بشناسم و با ایشان هم‌سخن بشوم و با این گستردگی و تبحری که استاد موحد در زمینه‌های مختلف ادب و شعر و عرفان دارند، از شخصیت مهربان  و دوست‌داشتنی، متواضع  بی‌تکبرشان در عجب بمانم. 

آموزگار در ادامه به کتاب‌های محمدعلی موحد اشاره کرد و با بیان این‌که آن‌چه موحد درباره زبان فارسی می‌گوید بسیار شنیدنی و به یاد سپردنی و نظری همسو، با آنچه از دل  همه آذربایجانی‌های دلبسته به ایران برمی‌خیزد است، گفت: اظهار علاقه به آذربایجان تعارضی با علاقه‌شان به فرهنگ ملی و زبان فارسی ندارد. ایشان زبان فارسی را برای همه اقوام ایرانی می‌داند و بر این موضوع تاکید کرده است که در کنار زبان‌های قومی، زبان رسمی و مشترکی میان اقوام وجود دارد. زبان فارسی به قوم خاصی تعلق ندارد و مال مشاع همه اقوام ایرانی است که از پدران به پسران رسیده است. 

درخشش ابدی یک ذهن زیبا
 

حسن انوری، فرهنگ‌نویس و استاد زبان فارسی نیز در این مراسم در سخنانی گفت: قبل از این‌که در مراسم حاضر شوم، فضای مجازی را رصد می‌کردم تا ببینم درباره موحد چه نوشته‌اند.  یک جا نوشته بود «درخشش ابدی یک ذهن زیبا در عصر ما» و در جای دیگر نوشته «اکسیر نایابی از جمع خرد و دانش و فروتنی»، جز این نمی‌توانم درباره موحد بگویم.

 او سپس درباره آشنایی و دوستی‌اش با موحد گفت و به تدوین و ترجمه «افسانه کوراغلو» زیر نظر موحد اشاره کرد.

 نویسنده فرهنگ سخن با اشاره به ترجمه موحد از ابن‌عربی گفت: موحد در این کتاب نثر بسیار زیبایی داشت و مقدمه ۱۱۰ صفحه‌ای استاد  موحد  بر این کتاب، یکی از بهترین آثار نثر فارسی است و واقعا از فصاحت موحد لذت بردم. اما چیزی در ذهنم است که مرددم آن را بگویم، اما می‌گویم. کاش استاد با این نثر فصیح به جای پرداختن به ابن‌عربی به مفاخر ایران می‌پرداخت.

دردانه آذربایجان

خسرو سرتیپی، شاعر  نیز محمدعلی موحد را دردانه آذربایجان خواند و شعری از سیدابوالقاسم نباتی،  شاعر آذربایجانی دوره قاجار خواند که مشهور است در شعر ترکی قلندری و شوریدگی روح دیوانه مولوی در شعر فارسی را دارد.

یکی از خوشبختی‌های زندگی‌ام آشنا شدن با استاد موحد بود

در ادامه مراسم شهرام ناظری با بیان این‌که آمادگی حضور در هیچ مراسمی را نداشته و در سال‌های اخیر حتی در جمع‌های موسیقی هم شرکت نکرده است، اظهار کرد: چون خودم از عاشقان استاد موحد هستم، زمانی که نامش بیاید، هرجور شده با وجود مشکلاتی که دارم به عنوان مرید و شیفته او در مراسم شرکت می‌کنم. خیلی زیاد از تشویق‌های ایشان بهره‌مند شدم که برای موسیقی بسیار ارزنده بود. یکی از خوشبختی‌های زندگی‌ام آشنا شدن با استاد موحد بود.

 او در ادامه قطعه‌ای از مولانا را برای حاضران نواخت و  خواند که با تشویق‌های ممتد حاضران همراه شد.

ویژگی‌های نسل موحد و ویژگی یگانه او

مصطفی ملکیان، استاد فلسفه هم در این مراسم با بیان این‌که استاد موحد به تعظیم امثال من نیازمند نیستند و خود شخصیت عظیمی دارند، و با اشاره به این‌که پیش‌تر در چند جا درباره این استاد صحبت کرده  است به بیان ویژگی‌های  نسلی که موحد برآمده از آن نسل است پرداخت و گفت: این ویژگی‌ها در حال حاضر درحال فرومردن، فرو پژمردن و کمیاب‌تر شدن هستند. یکی از بارزترین ویژگی‌های نسل استاد موحد، سخت‌کوشی و پشتکار فوق‌ تصور آن‌هاست. آن‌ها سخت می‌کوشند اما زندگی را به اندازه گرفته‌اند. کار تحقیقی برایشان اهمیت داشت و جزء تجملات زندگی نبود بلکه از ضروریات زندگی‌شان بود. علم برای آن‌ها وسیله‌ای برای رسیدن به ثروت و شهرت و احترام و محبوبیت نبود و خود علم برای‌َ‌شان ارزشمند بوده و مطلوبیت ذاتی داشته است.

 او قناعت در زندگی را ویژگی دیگر این نسل خواند و گفت: گریز از ثروت‌ و قناعت از ویژگی‌های این نسل بود، آن‌ها نسل ثروت‌اندوز نبودند و همه زندگی‌شان را در پای علم ریخته بودند، به آن‌چه داشتند، قانع بودند و به آن اکتفا می‌کردند و آروزی آنچه را که نداشتند، نمی‌کردند. سوم در محیطی زندگی می‌کردند که اگر فخرفروشی هم بود به علم خود فخر می‌فروختند و آن را کافی می‌دانستند و نیاز نبود در آستانه درگاه کسانی بروند که علم آن‌ها را دستمایه قدرت و ثروت کنند.

 ملکیان خاطرنشان کرد: ویژگی  چهارم این نسل این است که آن‌ها اهل علم بودند نه اهل اطلاعات و داده. آن‌ها می‌دانستند علم و معرفت چیزی  است و داده‌ها هم چیز دیگری. علم را به اطلاعات و داده‌های صرف نمی‌فروختند. البته آن نسل در انفجار داده‌ها هم نمی‌زیست. تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به علم اهمیت دارد و آن‌ها فقط به دنبال علم بودند. آن‌ها نسلی بودند که یک کتاب را ۳۰ بار می‌خواندند نه مثل ما که ۲۰۰ کتاب را یک بار می‌خوانیم چون می‌خواهیم اطلاعات داشته باشیم  و در پی معرفت و فهم نیستیم و هیچ علمی حکمتی نمی‌آموزیم. آن نسل معتقد بودند اگر یک چیز را خوب بفهمیم بهتر از این است که ۱۰ چیز را ناقص بفهیمم و این چیزی است که در میان نسل ما نیست.

او در ادامه تأکید کرد: موحد به نسلی تعلق دارد که به سنت خود پشت نکرد، سنت خود را می‌شناخت و اگر کسی مخالف سنت بود، این مخالفت با توجه به شناخت بود و کسی نمی‌توانست بگوید که بی‌خبر از سنت است. امروزه کسانی هستند که در اقلیت‌اند و شیفتگی متعصبانه به سنت دارند که نشانه جزم و جمودشان است و اکثریتی هستند که به سنت پشت کرده‌اند و این پشت کردن نه به معنای رد سنت بلکه بی‌اعتنایی به سنت است. گرفتار این فقدان فرهنگ و فقدان سنت هستیم، در عین این‌که چیزهای منفی در سنت کم نیست  اما چیزهای مثبت بسیاری دارد. این نسل به این نکته توجه داشت. چه بخواهیم و چه نخواهیم، ما در این سنت بالیده‌ایم و باید آن را بشناسیم تا تمییز بدهیم از سنت ما چه چیزی ماندنی است، و چه چیزی ماندنی نیست و روزگارش گذشته است و مصلحت‌اندیشی درباره آن قابل دفاع است.

ملکیان تواضع موحد را ویژگی بی‌نظیر و یگانه موحد خواند و گفت: زمانی که در محضر بزرگان، متفکران بزرگ و استادان دانشگاه هستیم، در  طرز نگاه و زبان گفتار و کردار ما ناخودآگاه حریمی وجود دارد که می‌گوید حواست باشد نزد چه کسی هستی و تو با من فاصله داری، اما محضر استاد موحد جذاب و بی‌فاصله است و باید به خودت یادآور شوی ایشان این‌ همه آثار اثرگذار دارد و بر آگاهی جمعی ما افزوده است.  این ویژگی در هیچ‌کدام از استادان نیست و موحد در این زمینه یگانه است.

اکتشاف‌های محمدعلی موحد

مقصود فراستخواه، استاد برنامه‌ریزی توسعه و آموزش عالی نیز در سخنانی گفت: به نظرم موحد با خدا همکاری خوبی داشت؛ خداوند از انسان دعوت کرده بیاید در بهبود این جهان یاری کند. جهان گاه خوب از آب درنیامده، شر زیاد است و مگر این‌که با انسان‌های خردمند بهتر شود. در روزگاران کاستی‌ها و ستم‌ها و نامردمی هست و کسانی هستند که به آن موقوف بوده و درصدد ویرایش آن برمی‌آیند، در طول تاریخ خیام‌ها و مولوی‌ها از زیر آوار عالم ایرانی برخاستند و نارضایتی و حیات درهم ریخته ایرانی را با هستی‌شناختی انباشته سامان دادند.

 او با اشاره به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرخوردگی‌ای که در پی آن به وجود آمد، گفت: بسیاری در آن زمان به زندگی روزمره پناه بردند، اما محمدعلی ۳۰ ساله، استاد استادان ما ایستاد تا جهان را به قدر همت خویش  معنا کند. پاسخی را که موحد می‌دهد تماشا کنید، او منصفانه در ویرایش جهان ایرانی ما و جهان بشری ما اثر گذاشت و نخبگان و متفکران ایرانی در دهه‌های بعد از دهه  ۳۰  و دوره یاس و انفعال بعد از کودتای ۳۲ و سرکوب شدید برخاستند، که مسئله مهم پیدایی زندگی پس از مرگ در این سرزمین است.

 فراستخواه در ادامه خاطرنشان کرد: موحد دو  اکتشاف داشت؛ کشف  تجربه آفاق در ابن‌بطوطه و تجربه انفس در شمس و مولانا که به سال‌ها دود چراغ خوردن نیاز داشت.

 او در بخش دیگری از سخنان خود تأکید کرد: موحد به هیچ دولت و سازمان رسمی و حرفه‌ای چسبندگی پیدا نکرد و در پشت زبان فنی و تخصصی خود هم پنهان نشد؛ او در روزگار یاس و سرخوردگی عالم سیاسی، متوجه بود جامعه ایرانی فقط عالم سیاسی  نیست و  عوالم ایرانی وسیع‌اند مانند صور خیال ایرانی که وسیع است. چه بسیار عالم‌هایی که اهمیت بسیار دارند از علم و معرفت و دانش و هنر و فرهنگ ایرانی و ماده ایرانی و حیات روزمره ایرانی و عالم فنون ایرانی و اجتماعی که در این سرزمین  و در زیر پوست این شهرها ادامه دارد و رنسانس ایرانی بازنمی‌ایستد و به عقب برنمی‌گردد. عوالم ایرانی، عوالم گسترده‌ای دارد.

 او سپس درباره برنامه‌های پژوهشی موحد توضیحاتی ارائه کرد و گفت: انتخاب‌های او بامعنا و حکایت از خودآگاهی دردناک است.

 موحد؛ گزارشگر صادق زمانه خویش

 در ادامه جشن تولد صدسالگی محمدعلی موحد، سیروس علی‌نژاد با با بیان این‌که روزنامه‌نگار است و از این دیدگاه به موحد می‌پردازد، با اشاره به گفت‌وگویی که با محمدعلی موحد درباره ابن‌بطوطه داشته، گفت: آن زمان صحبتی را از میان صحبت‌های موحد تیتر کردم؛ دکتر موحد گفت: «ابن بطوطه گزارشگر صادق زمانه خویش بود.» اگر امروز از من بپرسید حاصل ۳۰ سال رفت و آمد شما با دکتر موحد  چیست، باید بگویم «خود موحد روایت‌گر صادق زمانه خویش است.» 

 او با ارائه توضیحاتی درباره روایت‌گری ابن‌بطوطه و نگاه موحد به این ماجرا گفت: دکتر موحد فقط روایت نمی‌کند بلکه  گزارش خود را  با تحلیل همراه می‌کند به تعبیری  خواننده را شیرفهم می‌کند که می‌خواهد چه بگوید. این چیزی است که در کار دیگران نیست. به غیر از این کارش ارزش دیگری دارد که آن هم این است که هرچه به تاریخ و گذشتگان نظر می‌کند، فقط با این تاکید نظر می‌کند که به چه کار  جوانان امروز می‌آید. عمر آقای دکتر موحد دراز باد.

نظریه‌پردازی سیاسی محمدعلی موحد در «کشاکش دین و دولت»

 سپس مسعود جعفری جزی درباره کتاب «در کشاکش دین و دولت» توضیح داد و گفت: نکته اساسی‌ای که در این کتاب وجود دارد این است که این کتاب فراتر از تاریخ‌نگاری صدر اسلام است. زمان انتشار کتاب سوءتفاهمی پیش آمده و چند استاد فرهیخته تاریخ‌نگاری عنوان کردند، بهتر بود استاد فلان منابع را می‌دید در حالی کار استاد تاریخ‌نگاری صدر اسلام نبود و ایشان می‌خواست سه کلمه «کشاکش»، «دولت» و «دین» را توضیح بدهد که برای یافتن گره کار نیاز داریم به سرچشمه‌ها برگردیم ببینیم مشکل از کجاست. استاد موحد برای این اثر نمی‌خواست تاریخ‌نگاری کند یا مانند برخی از روشنفکران به صورت انتزاعی نظریه‌پردازی کند. به نظرم این کتاب یک نظریه سیاسی اسلام و ایران است.  

 او تأکید کرد: کتاب «در کشاکش دین و دولت» تاریخ‌نگاری محققانه نیست و روشنفکری و شعارزدگی و مدینه فاضله ترسیم کردن نیست بلکه ایشان زیرکانه نگاه مومنانه اتخاذ کردند و با اتخاذ این موضع، از آسمان و ریسمان فضای روشنفکری دور شده و به فضای واقعیت آمده‌اند.

 

پیرنوازی از نگاه محمدعلی موحد

محمدعلی موحد نیز در سخنانی با بیان این‌که قاعدتاً ادب اقتضا می‌کند برای صحبت‌هایی که این‌جا شد، سپاسگزاری کند و با اشاره به گزارش‌ها و مطالبی که بیان شد، با شوخ‌طبی خاص خود گفت: واقعا حیرت می‌کنم. کاش تمام این‌ها ثبت می‌شد و به سیاق شهادت چهل‌گانه، آن را در کفن می‌گذاشتند، ما هم این شهادت‌نامه را ثبت می‌کردیم البته دوست داشتم با ابیاتی از سعدی توام شود: «ننازم به سرمایهٔ فضل خویش/به دریوزه آورده‌ام دستْ پیش/شنیدم که در روز امید و بیم/بَدان را به نیکان ببخشد کریم».

او با اشاره به حاضران گفت: انبوه جماعت پا روی چشم من گذاشتند. استادان بزرگواری که تشریف دارند. علی دهباشی بانی ماجرا بوده است؛ او موجود عجیب و غریبی است، نه خستگی سرش می‌شود، نه روز و شب می‌فهمد، همین‌جور برگزار می‌کند. امیر بخارا را می‌گویم. احتمالا ایشان تماس گرفته و از بزرگان مطالبه کرده  آن‌ها هم با  پیرنوازی در حق بنده اظهار لطف و مهربانی کرده‌اند.  این حرف‌ها را از زبان بزرگان شنیدن فوق‌العاده بوده و گاهی تعجب می‌کنم من شاکرم و سپاسگزارم، آدم بی‌چشم و ‌رویی نیستم  اما حرف‌ها را به ریش نمی‌گیرم، خودم بهتر می‌دانم کجا گیر و لنگ دارم و دست و پایی می‌زنم، دست و پایی در فهم و توان خودم زدم.  

 موحد ادامه داد: اظهار لطف بزرگان  برای من معنی دارد که این معنا ورای تعارف‌های معمول است. چرا الان و در حالی که صدساله هستم این حرف‌ها را می‌زنند؟ این حرف‌ها دلداری و تسلی خاطر من است، پیرنوازی قوت قلب است که باید تحمل کرد. انسان به تقویت روحی احتیاج دارد. من هم نیاز دارم تا با این حرف‌ها آرام بگیرم. این مصیبت کمی نیست که همه مواهب الهی از  چشم و گوش و بینش و خرد و ذهن و حافظه از آدم سلب می‌شود، مگر از دست دادن این‌ها کم چیزی‌ است؟ فکر می‌کنم این مصیبت‌زدگی سزاوار  و مستحق دلداری و تسلیت است. بزرگان در این‌باره نه تنها کم نگذاشتند بلکه  سنگ تمام گذاشتند.

در پایان مراسم هدایایی به موحد اهدا شد و او شمع تولد صدسالگی‌اش را فوت کرد.

انتهای پیام 

دکمه بازگشت به بالا