روزی که «عاد» خاک شد

قوم عاد بعد از نافرمانی طولانی مدت و پایان مهلت الهی، گرفتار خشم و غضب خداوند شدند و هفت شب و هشت روز باد سهمگینی بر آنان وزیدن گرفت و ریگ‌ها و شن‌های بیابان بر سر و روی‌شان پاشید و آنان را از پا درآورد و به جز عده‌ای اندک از مومنان به حضرت هود پیامبرشان، هیچ کس زنده نماند.

به گزارش تیتر اول، امروز ۲۲ فروردین مصادف با اول شوال سالروز نزول عذاب الهی و نابود شدن قوم عاد به طرز بسیار فجیعی بود.

حدود ۷۰۰ سال قبل از میلاد حضرت مسیح علیه‌السلام در سرزمین احقاف در جنوب عربستان قومی زندگی می‌کرد مشهور به قوم عاد. قوم عاد قبیله‌ای نیرومند بود که در منطقه‌ای بین یمن و عمان کنونی زندگی می‌کردند. آنان پس از قوم نوح زندگی کردند.

هزاران سال بعد از نابود شدن قوم عاد این روز روز عید فطر مسلمانان تعیین شد.

عادیان توانمند و با قدرت بودند و به این ویژگی‌هایشان می‌بالیدند؛ به همین دلیل به تدریج دچار کبر و غرور و ظلم شدند و این روحیه بین اعضای این قوم به خصوص بین طبقه ثروتمند و حاکم گسترش یافت و ظالمین و زورگویان به محرومان و مستضعفان ستم کردند. آنان به تدریج از توحید و خداپرستی روی برگرداندند و در فسق و فجور غوطه‌ور شدند.

خداوند متعال برای هدایت‌شان حضرت هود علیه‌السلام را از بین خودشان به پیامبری انتخاب کرد اما موعظه‌های او عمدتا بر آنان بی اثر بود. عادیان نه فقط هود بلکه همه پیامبران دیگری هم که برای هدایت‌شان فرستاده شده بودند را تکذیب کردند.

حضرت هود علیه‌السلام در میان قوم عاد، دعوت خود را چنین آغاز کرد: «ای قوم من! خدا را پرستش کنید؛ چرا که هیچ معبودی برای شما جز خدای یکتا نیست. شما در اعتقادی که به بت‌ها دارید در اشتباهید و نسبت دروغ به خدا می‌دهید.»

و قومش پاسخ دادند: «ای هود تو دلیلی برای ما نیاورده‌ای و ما خدایان خود را به خاطر حرف تو رها نخواهیم کرد و ما اصلا به تو ایمان نمی‌آوریم. ما فقط درباره تو می‌گوییم که بعضی از خدایان ما به تو زیان رسانده و عقلت را ربوده‌اند.»

خداوند در آیه ۱۲۳ و ۱۲۴ سوره هود می‌فرماید: «قوم عاد، رسولان خدا را تکذیب کردند، هنگامی که برادرشان هود علیه‌السلام آن‌ها را به تقوی و دوری از گناه فرا خواند.»

روزی که «عاد» خاک شد
محدوده زندگی قوم عاد و ثمود و لوط و شعیب در عربستان سعودی

تلاش بی‌نتیجه هود

هود برای هدایت قومش تلاش فراوانی کرد و سختی‌ها و آزارهای فراوانی متحمل شد اما جز عده‌ای اندک، گفتارش را تصدیق و اندرزهایش را باور نکردند و در مقابل وی را از خود طرد کردند.

خداوند متعال در آیه ۵۷ سوره هود با اشاره به اقدامات حضرت هود و اتمام حجت او با قومش، گفت: «شما اگر از توجیه روی برگردانید، من وظیفه‌ام را ایفا کردم، چون رسالتم این بود که پیام توحیدی خداوند را به طور مستدل با شما در میان بگذارم و نیز از این جهت که داعیه رسالت دارم، برای شما معجزه‌ای اقامه کنم.

کار من در هر دو مورد تمام شد، یعنی حجت بالغه حق را ایفا کردم و اگر شما بعد از تمامیت حجت برگردید، خداوند وسایل رفاهی را از شما گرفته، زمین را از لوث شما پاک خواهد کرد و عده‌ای دیگر را خلیفه و جانشین شما قرار خواهد داد و کاری هم از شما ساخته نیست تا مانع از بین رفتن خود یا جایگزین شدن دیگران شوید، زیرا همه چیز تحت حفاظت حق است و چیزی نیست که مستقل از خدا یا متمرد در برابر او باشد و شما چگونه می‌توانید در برابر اراده خدا بایستید و آسیبی به اراده حق برسانید؟»

قوم عاد به جای پذیرش موعظه‌های خیرخواهانه هود و ایمان به خدا و رها کردن جهالت و بت‌پرستی به تکذیب این پیامبر الهی پرداختند و هر روز مورد اذیت و آزارش قرار دادند تا این که ابر سیاهی بر آسمان شهر آشکار شد و کفار و بی‌خردان‌شان آن را نشانه بارانی نافع و سودمند خواندند ولی هود علیه‌السلام به آن‌ها گفت که این ابر، ابر رحمت نیست بلکه غضب و عذاب است.

روزی که «عاد» خاک شد
نمونه کشف شده از آثار به جا مانده از قوم هود

ساعاتی نگذشت که راستی صحبت‌های هود آشکار شد و بادی بسیار شدید وزید. شدت این باد به حدی بود که اسباب و اثاثیه حتی چهارپایان قوم عاد را با نیروی اعجاب‌انگیزی از زمین بلند کرد و به نقاط دوردست برد.

وزیدن این باد هفت شب و هشت روز ادامه داشت و در این مدت طوفان شدید، ریگ‌ها و شن‌های بیابان را بر سر و روی مردم و خانه‌هایشان پاشید و آنان را از پا درآورد و به جز عده‌ای از مومنان به هود که به همراه وی در جای امنی پناه گرفته بودند، هیچ کس زنده نماند.

بعد از واقعه هولناک، حضرت هود و یارانش به سرزمینی به نام حضرموت هجرت و بقیه عمرشان را در آن سرزمین سپری کردند.

درباره تاریخ وقوع این حادثه عظیم مورخان اتفاق نظر دارند که در ماه شوال واقع شده است ولی در روز وقوع آن اختلاف نظرهایی دارند. برخی روز اول ماه شوال و عده‌ای دیگر سی‌ام این ماه را روز نزول عذاب الهی و نابودی قوم عاد می‌دانند.

آن‌هایی که به روز اول شوال اعتقاد دارند، هفته اول شوال را «بردالعجوز» نامیدند. علت این نامگذاری آن است که پیرزن عجوزی در این ایام به خانه‌ای که در زیر زمین داشت، پناه برد و از طوفان ریگ و شن در امان ماند تا این که در روز ششم، طوفان به خانه وی در زیر زمین نیز سرایت و او را هم هلاک کرد.

منابع:

سوره هود(۱۱)، آیه ۵۰

وقایع الایام، شیخ عباس قمی، ص ۸۴

سیره پیامبران در قرآن، صص ۳۹۶ و ۳۹۷

قصه‌های قرآن، سید محمد صحفی، ص ۴۹

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا