روایت یک کمپ تا چند ماجرای دیگر
کارگردان نمایش «آگنیتاژ» با تاکید بر ضرورت پرداختن به موضوعاتی مانند مهاجرت در تئاتر، از وضعیت تئاتر در ماهشهر ابراز تاسف کرد.
حسین کارگر از جمله هنرمندانی است که پیش از این با اجرای نمایش «آگنیتاژ» در جشنواره تئاتر فجر و با دریافت چند جایزه از این جشنواره، به عنوان یکی از چهرههای مستعد تئاتر در ماهشهر شناخته شد.
او چند روزی است که اجرای عمومی این نمایش را در تهران و در تالار استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر آغاز کرده است.
این کارگردان در گفتگو با تیتر اول از موضوع نمایش خود گفت و افزود: وقتی با مدیران پتروشیمی درباره اجرای تئاتر حرف میزنیم، پاسخشان این است که اصلا برای چه تئاتر کار میکنی؟! این چه کاری است؟!
کارگر در آغاز درباره محتوای نمایش خود توضیح داد: نمایش درباره کمپ مهاجران است که برای خودش قوانینی دارد و برای ورود به آن باید چیزی را گرو گذاشت. در این کمپ پسری به نام داود، خانه پدریاش را به گرو میگذارد با این امید که در سرزمینی دیگر، موزیسینی مشهور خواهد شد تا اینکه خواهر او با آمدن خود به آن کمپ، وقایعی را روایت میکند و …
او درباره پرداختن به موضوع مهاجرت که این روزها به یکی از مسائل مهم اجتماعیمان تبدیل شده، گفت: آقای رسول حقشناس این نمایشنامه را سال ۹۶ ، ۹۷ نوشته است. در گفتگویی دوستانه داشتم درباره اجرای نمایشی درباره مهاجرت صحبت میکردم که یکی از حاضران عنوان کرد رسول حقشناس چنین نمایشنامهای نوشته. وقتی با ایشان تماس گرفتم از اجرای نمایش در مقطع فعلی، خیلی استقبال کرد چون ایشان هم معتقد بود مساله مهاجرت، موضوع روز جامعه ماست.
این کارگردان با اشاره به استعاری بودن نمایشنامه «آگنیتاژ» افزود: این متن خیلی استعاری است و البته فقط به آسیبهای مهاجرت نپرداخته است. بلکه به موضوع سرزمین و خاک هم توجه دارد؛ اینکه ما در مهاجرت، چه چیزهایی را از دست میدهیم و چه چیزهایی به دست میآوریم.
کارگر که ماهشهر زندگی و کار میکند، درباره اجرای عمومی نمایشش در این شهر توضیح داد: سال ۱۴۰۱ نمایش را در جشنواره تئاتر فجر اجرا کردیم و پاییز سال گذشته آن را در ماهشهر روی صحنه بردیم. بین اجرای جشنواره و اجرای عمومیمان مدتی فاصله افتاد چون باید شرایط اجرایمان فراهم میشد.
او، ماهشهر را شهری خاص توصیف کرد و در این باره گفت: به دلیل شرایط اقتصادی، وضعیت ماهشهر خیلی خاص است. در این شهر حدود ۴۰ پتروشیمی فعال هستند یعنی اقتصادی قوی در آن وجود دارد اما نکته اینجاست که پتروشیمی همه چیز را در انحصار خود دارد و این شامل هنر و ورزش هم میشود. اگر در شهر ما پتروشیمی بلیتهای یک نمایش را بخرد، بخشی از صندلیهای سالن تئاتر پر میشود ولی در غیر این صورت ممکن است آن نمایش در هر اجرا ۵، ۶ تماشاگر داشته باشد و همان طور که گفتم، این مساله شامل فعالیتهای ورزشی هم میشود به طوری که امروزه یک باشگاه بسکتبال مجهز، به دلیل بیاعتنایی پتروشیمی، خاک میخورد.
کارگر ادامه داد: با همه اینها دو سه گروه نمایشی هستند که کار میکنند. البته فعالیتهای آنها مستمر نیست بلکه جسته گریخته است. در این بین اگر بتوانند بلیت نمایششان را به پتروشیمی بفروشند، میتوانند به حیات خود ادامه بدهند، در غیر این صورت افسرده و خانهنشین میشوند. البته در سالهای گذشته شرایط بهتر بود. خود من دهه ۸۰ در کارگاه نمایش تئاترشهر به عنوان دستیار یکی از کارگردانهای ماهشهر حضور داشتم ولی الان به دلیل برخی از تغییرات سیستمی، شرایط اجرای تئاتر چندان فراهم نیست.
او در پاسخ به اینکه آیا هیچ رغبتی در پتروشیمی وجود ندارد که به عنوان تهیهکننده در کنار گروههای نمایشی قرار بگیرد، توضیح داد: چنین چیزی نیازمند همتی بالاست و از دنیای مدیریت شهری دور است چون تئاتر برایشان کارایی ندارد. خود من برای کار کردن به ارشاد و چند نهاد دیگر مراجعه کردم. اگر نمایش من در جشنواره فجر شرکت نمیکرد، ممکن نبود که کارم دیده شود. البته شرایط در مرکز استانها بهتر است اما من به عنوان یک کارگردان شهرستانی که خارج از مرکز استان خودمان کار میکنم، باید خود را به جشنواره برسانم وگرنه کسی کار ما را نمیبیند و اصلا ما را نمیشناسد.
کارگر با بیان اینکه بیش از ۱۰ سال است که به کارگردانی تئاتر مشغولیت دارد، اضافه کرد: پارسال برای اولین بار از همه شهرهای استان برای دیدن نمایش ما آمدند چون این نمایش در جشنواره فجر دیده شد.
او درباره وضعیت سالنهای تئاتر ماهشهر گفت: ارشاد ما ۲ سالن داشت که یکی از آنها شبیه حوزههای امتحانی مدارس بود و خودمان سال ۸۵ آن را با انجام یکسری تغییرات و تعمیرات، به یک سالن بلک باکس، تبدیل کردیم و یک سالن دیگر را هم به نگارخانه تبدیل کردیم. البته به دلیل استاندارد نبودن سالن، سازه اجرای ما در یکی از اجراها دچار آسیب و شکستگی شد.
کارگر با اشاره به اجرای نمایش «آگنیتاژ» در جشنوارههای فجر بوشهر و تهران اضافه کرد: چون در سالنی غیراستاندارد کار کرده بودیم، به محض ورود به سالنی که کمی استاندارد بود، در بحث طراحی و نور، دچار مشکل میشدیم. به طوری که در بوشهر تا نزدیک ورود تماشاگر به سالن، هنوز مشکل نور داشتیم. حالا هم که در تالار استاد سمدریان روی صحنهایم، عرض این سالن در قیاس با سالن ماهشهر بیشتر است و باید دوباره تغییراتی در سازه نمایش بدهیم.
این کارگردان ادامه داد: البته ماهشهر دو سالن دیگر هم دارد که قاب صحنهای هستند و مناسب اجرای ما نبودند. با این حال مجبور شدیم سازه نمایشمان را در یکی از سالنها نصب کنیم.
او که خود دانشآموخته مکانیک است و در پتروشیمی مشغول به کار است، درباره حمایت پتروشیمی از نمایشهای کارمندان مجموعه توضیح داد: برای آماده کردن دکور، برای گرفتن یک وام، از مدیر روابط عمومی تا مدیر عامل پیگیری کردم اما هیچ کدام حاضر به همکاری نشدند و در نهایت پاسخشان این بود که حالا چه کاری است؟! یعنی نه تنها بودجه نمیدهند بلکه گاه به ضرر کارکنان خود کار میکنند. به طوری که حتی شرکت خودمان حاضر نشد بلیت نمایش ما را بخرد تا بچههای گروه، دستمزد ناچیزی بگیرند.
او درباره تحقق شعار مدیران در راستای اجرای عدالت فرهنگی در سراسر کشور گفت: در این یکی دو ساله تفاوتهایی ایجاد شده ولی آنچه مدیر کشوری به آن عدالت فرهنگی میگوید، زمانی محقق میشود که به دست منِ هنرمند شهرستانی برسد.گاه میبینیم که هنرمندان برخی از استانها با کمهزینههای منطقیتری در قیاس با ما کار میکنند ولی رقم کمکهزینهها تا به ما برسد، حدود یکی دو میلیون تومان میشود. شاید سرچشمه جاری شدن عدالت فرهنگی در دست مدیر کشوری باشد ولی تا به من هنرمند برسد، در حد قطره خواهد شد و نمیتوان با آن کاری از پیش برد. این موضوع فقط شامل مسائل مالی نمیشود. مثلا مجله نمایش هم به دست ما نمیرسد. حتی برای اجرای نمایشهای طنز و کودک هم همکاری نمیکنند. بماند که هیچ کس به فکر ارتقای دانش و آموزش ما نیست.
کارگر بابت خستگی و بیانگیزه شدن هنرمندان استانها هشدار داد و افزود: وقتی انرژی و اقتصاد کار ما پیش نرود، ناچاریم به کار دیگری بپردازیم و تئاتر را ترک کنیم ولی بعد از خسته شدن و رفتن ما، نسل تازهای هست که جایگزین شود.
انتهای پیام