روایت یک آزاده ارمنی از اسارت
در اسارت شوخی و خنده در بین کودکان جایگاه ویژه ای داشت. هم شلنگ و برف بودیم و هم کولاک بودیم و کمپ تکریت که استخوان را بی حس می کرد. مسابقه بین بچه ها برای شنا در آب سرد برای حفظ روحیه برگزار شد.
به گزارش تیتر اول، عیوض خداوردیان از هشت سال دفاع مقدس آزاد شده توسط ارمنستان می گوید: «بعثی ها از صبح آمار اسرا را جمع آوری کردند، تا خوردیم ما را کتک زدند.
چند هفته گذشت. موفقیت در صف صبح این بار نیز قرعه کشی نفر اول را به نام ما ثبت کرد. یکی از محکومان خود را با این تصور توجیه می کرد که ما به کتک خوردن عادت کرده ایم. تصمیمم را گرفتم و تا آخر خط رفتم. یک افسر بعثی آمد تا حساب کند. اما این بار او تصمیم گرفت تا پایان خط را شکست دهد.
در اسارت شوخی و خنده در بین کودکان جایگاه ویژه ای داشت. هم شلنگ و برف بودیم و هم کولاک بودیم و کمپ تکریت که استخوان را بی حس می کرد. مسابقه بین بچه ها برای شنا در آب سرد برای حفظ روحیه برگزار شد.
یک سرباز عراقی هم بود که یکی از بستگانش را در جنگ از دست داد. خیلی ناراحت شد و از ما انتقام گرفت. بعث هر کاری می خواست انجام داد. بعدازظهرهای تابستان، بچه ها را از تنشان در می آوردند و با کابل کتک می زدند. همه ما مریض بودیم، اما نمی دانستند که ما ایرانی ها زیر بار زور نمی رویم.
انتهای پیام/