معرفی فیلم گلس آنین: یک چاقوکشی اسرارآمیز (Glass Onion: A Knives Out Mystery)

معرفی فیلم گلس آنین: یک چاقوکشی اسرارآمیز (Glass Onion: A Knives Out Mystery)

فیلم «گلس آنین: یک چاقوکشی اسرارآمیز» (Glass Onion: A Knives Out Mystery) به عنوان دنباله ای مستقل و نوآورانه از فیلم تحسین شده «چاقوکشی»، بینندگان را بار دیگر به دنیای پیچیده و طنزآلود معماهای کارآگاه بنوا بلانک می برد. این فیلم با رویکردی تازه به ژانر معمایی کلاسیک و تلفیق آن با نقد اجتماعی مدرن، تجربه ای متفاوت و جذاب را برای مخاطبان فراهم می آورد.

«گلس آنین» که توسط رایان جانسن (Rian Johnson) کارگردانی شده، با بازگشت دنیل کریگ در نقش کارآگاه بنوا بلانک، معمایی جدید را در فضایی لوکس و رازآلود جزیره ای خصوصی در یونان روایت می کند. این فیلم نه تنها به سنت های داستان های معمایی کلاسیک ادای احترام می کند، بلکه با افزودن لایه هایی از طنز سیاه و اشاره به مسائل روز، هویتی مستقل و منحصربه فرد برای خود ایجاد کرده است. موفقیت آن نه تنها در جذب مخاطبان جدید بلکه در تثبیت جایگاه خود به عنوان اثری برجسته در میان فیلم های معمایی معاصر نهفته است.

اطلاعات کلیدی فیلم در یک نگاه

فیلم «گلس آنین: یک چاقوکشی اسرارآمیز» محصول سال ۲۰۲۲، یک اثر سینمایی برجسته در ژانر معمایی، جنایی و کمدی سیاه به شمار می رود که با بهره گیری از تیمی حرفه ای، توانسته است نظر مثبت منتقدان و مخاطبان را جلب کند. در جدول زیر، اطلاعات اصلی این فیلم به صورت خلاصه ارائه شده است:

عنوان توضیح
نام کامل فیلم (فارسی) گلس آنین: یک چاقوکشی اسرارآمیز
نام کامل فیلم (انگلیسی) Glass Onion: A Knives Out Mystery
کارگردان ریان جانسن (Rian Johnson)
ژانر معمایی، جنایی، کمدی سیاه
سال انتشار ۲۰۲۲
پلتفرم اصلی پخش نتفلیکس (Netflix)
بازیگران اصلی دنیل کریگ، ادوارد نورتون، جنل مونی، کاترین هان، لسلی اودم جونیور، جسیکا هنویک، مدلین کلاین، کیت هادسن، دیو باتیستا
مدت زمان فیلم ۱۳۹ دقیقه
امتیاز Rotten Tomatoes ۹۴٪ (بر اساس ۳۴۴ نقد)
امتیاز Metacritic ۸۱/۱۰۰ (بر اساس ۶۱ نقد)
نامزدی و جوایز نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم نامه اقتباسی

داستان: سفری به جزیره اسرارآمیز (خلاصه بدون اسپویل)

داستان فیلم «گلس آنین» در دوران اوج همه گیری کووید-۱۹ آغاز می شود، جایی که مایلز بران، یک میلیاردر نوآور و از بنیان گذاران شرکت فناوری «آلفا»، گروهی از دوستان قدیمی و تأثیرگذار خود را به جزیره خصوصی اش در یونان دعوت می کند. هدف او میزبانی یک بازی رازآلود قتل است که قرار است در عمارت شیشه ای و چشم نوازش با نام «گلس آنین» (پیاز شیشه ای) اتفاق بیفتد.

در میان مهمانان، شخصیت های برجسته ای حضور دارند: لیونل توسن، دانشمند ارشد شرکت آلفا؛ کلر دبلا، فرماندار ایالت کنتیکت؛ بردی جی، طراح مد مشهور؛ دوک کودی، یک استریمر پرحاشیه و فعال حقوق مردان؛ و کاساندرا «اندی» برند، یکی از بنیان گذاران و مدیرعامل پیشین آلفا که با مایلز اختلاف دارد. اما یک اتفاق غیرمنتظره، این دورهمی را به سمت و سویی کاملاً متفاوت سوق می دهد: حضور کارآگاه خصوصی نام آشنا، بنوا بلانک، که دعوتی مرموز برای او ارسال شده است.

حضور بلانک، اگرچه در ابتدا برای میزبان عجیب و غیرمنتظره است، اما به زودی مشخص می شود که معمای واقعی، بسیار پیچیده تر از یک بازی ساده است. با وقوع یک قتل واقعی، فضای جزیره از یک تفریح لوکس به یک صحنه جنایت بدل می شود. بلانک در این جمع پر از راز و رمز، که هر یک از اعضایش گذشته ای پیچیده و انگیزه های پنهانی دارند، باید به دنبال کشف حقیقت باشد. عمارت «گلس آنین» خود به مثابه یک معمای چند لایه عمل می کند؛ شفافیت ظاهری آن، فریبنده است و لایه های پنهانی از دروغ، خیانت و انگیزه های مالی را در خود جای داده است.

این بخش از داستان تنها طرح کلی و بدون هیچ گونه جزئیات لو دهنده از گره گشایی ها یا هویت قاتل را ارائه می دهد تا کنجکاوی مخاطب را برای تماشای کامل فیلم برانگیزد. ماهیت معمایی فیلم و نحوه چیدمان سرنخ ها به گونه ای است که بیننده را تا لحظه آخر در تعلیق نگه می دارد.

شخصیت های کلیدی و هنرنمایی بازیگران

یکی از برجسته ترین نقاط قوت فیلم «گلس آنین»، تیم بازیگری قوی و شیمی بالای آن هاست که به شخصیت های پیچیده داستان جان می بخشند و پویایی خاصی به فیلم می دهند. هر یک از بازیگران با هنرنمایی خود، لایه های جدیدی به این معمای چندوجهی اضافه می کنند.

بنووا بلانک (دنیل کریگ)

دنیل کریگ بار دیگر در نقش کارآگاه بنوا بلانک ظاهر می شود و با لهجه غلیظ جنوبی و هوش سرشار خود، مرکز ثقل فیلم را شکل می دهد. در «گلس آنین»، بلانک با چالش های متفاوتی روبرو می شود. برخلاف فیلم اول که او فعالانه به دنبال استخدام شدن بود، در اینجا به صورت غیرمنتظره ای وارد بازی می شود که در ابتدا به نظر صرفاً یک تفریح است. این ورود غیرمنتظره، زمینه ساز تعاملی جدید بین او و مهمانان می شود. شخصیت بلانک در این فیلم، در عین حال که همچنان تیزبین و متبحر است، جنبه های انسانی تر و گاهی آسیب پذیرتری از خود نشان می دهد که به او عمق بیشتری می بخشد. اشاره به زندگی شخصی او و هویت جنسیتی اش نیز به شکلی ظریف و طبیعی، به تکامل این شخصیت کمک می کند.

مایلز بران (ادوارد نورتون)

ادوارد نورتون در نقش مایلز بران، میزبان میلیاردر و خودخوانده نابغه، یک هنرنمایی کاریزماتیک و در عین حال به طرز زیرکانه ای سطحی ارائه می دهد. مایلز نمادی از ثروت نوظهور و بی حد و حصر است که خود را در اوج هوش و موفقیت می بیند، اما در زیر این نقاب، ضعف ها و نقاط کور شخصیتی او به تدریج آشکار می شود. نورتون به خوبی توانسته است این تضاد را در شخصیت مایلز به تصویر بکشد و او را به یکی از مهمترین مهره های اصلی معما تبدیل کند.

کاساندرا اندی برند/هلن (جنل مونی)

جنل مونی در نقش دوگانه کاساندرا اندی برند و هلن، محوری ترین و پیچیده ترین شخصیت فیلم را به تصویر می کشد. بازی مونی در این نقش، ستایش بسیاری از منتقدان را به همراه داشته است. توانایی او در انتقال ظرافت ها و تغییرات شخصیتی بین دو خواهر، برای گره گشایی داستان حیاتی است و بیننده را تا انتها درگیر می کند. شیمی او با دنیل کریگ نیز از نقاط قوت فیلم محسوب می شود.

سایر بازیگران برجسته و نقش هایشان

  • کاترین هان در نقش کلر دبلا: فرماندار جاه طلبی که در میانه های یک مبارزه انتخاباتی قرار دارد.
  • لسلی اودم جونیور در نقش لیونل توسن: دانشمند ارشد شرکت آلفا که درگیر معضلات اخلاقی و علمی است.
  • جسیکا هنویک در نقش پگ: دستیار وفادار و در عین حال فداکار بردی جی.
  • مدلین کلاین در نقش ویسکی: دوست دختر دوک کودی که با مایلز بران نیز در تعامل است.
  • کیت هادسن در نقش بردی جی: یک طراح مد سابق که به یک شخصیت اینفلوئنسر شبکه های اجتماعی تبدیل شده است.
  • دیو باتیستا در نقش دوک کودی: یک استریمر یوتیوبر و فعال حقوق مردان با شخصیتی خشن اما آسیب پذیر.

این گروه از بازیگران، با پیشینه و سبک های متفاوت، در کنار هم یک مجموعه غنی و پویا را تشکیل می دهند. تعاملات آن ها، چه در لحظات کمدی و چه در تنش های دراماتیک، به جذابیت «گلس آنین» افزوده و به تماشاگر اجازه می دهد با هر یک از شخصیت ها ارتباط برقرار کند یا از آن ها متنفر شود.

کارگردانی ریان جانسن: نبوغی در پس پرده

ریان جانسن، کارگردان، نویسنده و تهیه کننده فیلم «گلس آنین: یک چاقوکشی اسرارآمیز»، بار دیگر توانایی خود را در خلق یک معمای هوشمندانه و سرگرم کننده به اثبات می رساند. سبک خاص او در ترکیب عناصر مختلف ژانرها و ارائه داستان گویی غیرخطی، «گلس آنین» را به اثری برجسته در کارنامه او تبدیل کرده است.

سبک معمایی و هوش داستان گویی

جانسن در «گلس آنین» به خوبی نشان می دهد که چگونه می توان یک معمای کلاسیک را با رویکردی مدرن بازسازی کرد. او با هوش فراوان، داستان را لایه به لایه، مانند پوسته های یک پیاز شیشه ای، باز می کند. او از فرمول سنتی داستان های آگاتا کریستی و شخصیت هایی مانند هرکول پوآرو الهام می گیرد؛ یعنی مجموعه ای از افراد در مکانی محصور، که یکی از آن ها قربانی یا قاتل است. اما جانسن این فرمول را با طنز اجتماعی، نقد فرهنگی و پیچش های غیرمنتظره، به روزرسانی می کند. توانایی او در ایجاد تعادل بین لحظات جدی و کمدی، از ویژگی های بارز کارگردانی اوست که باعث می شود فیلم هرگز یکنواخت یا خسته کننده نشود.

ترکیب کمدی، درام و معمایی

یکی از دشوارترین کارهایی که جانسن به خوبی از عهده آن برآمده، ترکیب ژانرهای مختلف است. «گلس آنین» صرفاً یک فیلم معمایی نیست؛ بلکه یک کمدی سیاه گزنده نیز هست که به نقد لایه های اجتماعی، ثروت بادآورده و پوچی دنیای سلبریتی ها می پردازد. این طنز، نه تنها به سبک فیلم لطمه نمی زند، بلکه به عمق و جذابیت آن می افزاید و باعث می شود مخاطب علاوه بر حل معما، از لایه های پنهان تر پیام های فیلم نیز لذت ببرد. در عین حال، لایه های دراماتیک شخصیت ها و انگیزه های آن ها، به داستان وزن و اعتبار می بخشد.

الهام گیری و به روزرسانی فرمول ها

جانسن آشکارا به الهام گیری خود از رمان های آگاتا کریستی، به ویژه آثاری که در محیط های دورافتاده و گرمسیری اتفاق می افتند (مانند «شیطان زیر آفتاب»)، اشاره کرده است. او علاقه داشته است که داستانی حول محور گروهی از دوستان یا دشمنان قدرتمند بسازد که برای یک بازی معمایی قتل به مکانی عجیب دعوت می شوند. اما به جای کپی برداری، جانسن فرمول های قدیمی را به طرز خلاقانه ای بازسازی می کند. برای مثال، نام فیلم Glass Onion برگرفته از ترانه ای از بیتلز است که اشاره به چیزی دارد که در معرض دید عموم پنهان شده است؛ این ایده، بازتابی از ساختار معمایی فیلم است که حقیقت در آن به وضوح پیداست، اما تشخیص آن دشوار است.

نحوه استفاده از فلش بک ها و تکنیک های روایی

جانسن از فلش بک ها و تکنیک های روایی غیرخطی به شکلی استادانه استفاده می کند تا پیچیدگی و غافلگیری های داستان را افزایش دهد. او اطلاعات را به تدریج و در زمان بندی مناسب فاش می کند و بیننده را درگیر فرآیند کشف حقیقت می کند. برخی منتقدان معتقدند که این ساختار روایی، به خصوص در نیمه اول فیلم، ممکن است باعث کندی ریتم شود و مخاطب را برای ورود به اصل معما منتظر بگذارد، اما در نهایت، این چیدمان هنرمندانه به گره گشایی نهایی و درک عمیق تر انگیزه های شخصیت ها کمک شایانی می کند. این رویکرد، مخاطب را نه تنها به تماشای فیلم، بلکه به حل معما در کنار بنوا بلانک دعوت می کند.

تم ها و لایه های پنهان: طنزی تلخ در دل یک معما

فیلم «گلس آنین» فراتر از یک معمای صرف، به مثابه آینه ای است که به نقد لایه های مختلف جامعه، به ویژه طبقه ثروتمند و سلبریتی های تأثیرگذار، می پردازد. ریان جانسن با هوشمندی، مضامین اجتماعی، اقتصادی و حتی فلسفی را در دل یک داستان معمایی جای داده است.

نقد اجتماعی و طنز پنهان

یکی از برجسته ترین تم های «گلس آنین»، هجوی است که بر سبک زندگی، ارزش ها و پوچی طبقه میلیاردر و افراد بانفوذ (که جانسن آن ها را مخرب ها می نامد) اعمال می شود. فیلم، سیاستمداران توخالی، اینفلوئنسرهای سطحی و کارآفرینان خودخواه را به سخره می گیرد. «گلس آنین» نشان می دهد که چگونه ثروت می تواند افراد را از واقعیت جدا کرده و آن ها را در حبابی از توهم و خودبزرگ بینی محبوس کند. این نقد اجتماعی، تلخ اما با لحنی طنزآمیز بیان می شود که هم خنده دار است و هم تأمل برانگیز.

تحلیل نمادگرایی پیاز شیشه ای

نام «گلس آنین» (پیاز شیشه ای) خود یک نماد قدرتمند است. پیاز، به دلیل لایه های متعددش، نماد پیچیدگی و پنهان کاری است؛ و شیشه ای بودن آن نشان دهنده شفافیت ظاهری است که در واقع فریبنده است. عمارت شیشه ای مایلز بران در جزیره یونان، با وجود دیوارهای شفافش، مکانی پر از دروغ و راز است. همه چیز به ظاهر روشن و قابل رویت است، اما حقیقت در لایه های زیرین و پشت فریبندگی ها پنهان شده است. این نمادگرایی، به ساختار معمایی فیلم نیز بازمی گردد که در آن، سرنخ ها به وضوح در معرض دید قرار دارند، اما تنها یک ذهن تیزبین می تواند آن ها را به درستی کنار هم بچیند و حقیقت را کشف کند.

اشاره به مضامین مدرن

جانسن در «گلس آنین»، هوشمندانه به مسائل و پدیده های مدرن جامعه اشاره می کند. از پاندمی کووید-۱۹ و تأثیرات آن بر ارتباطات اجتماعی گرفته تا نقد بر تأثیر شبکه های اجتماعی، اخلاق در فناوری و مفهوم اخبار جعلی (fake news). شخصیت هایی مانند استریمر و اینفلوئنسر، بازتابی از پدیده های معاصر هستند و فیلم به طور ضمنی، آسیب پذیری جامعه در برابر اطلاعات نادرست و نفوذ سلبریتی ها را به چالش می کشد.

بررسی هویت جنسیتی بنوا بلانک

یکی از نکات ظریف در پرداخت شخصیت بنوا بلانک در «گلس آنین»، اشاره به هویت جنسیتی اوست. فیلم به طور طبیعی و بدون تأکید بیش از حد، نشان می دهد که بلانک یک مرد همجنس گرا است که با شریک زندگی اش، فیلیپ (با بازی کوتاه هیو گرانت)، زندگی می کند. این جزئیات، بدون اینکه بر ماهیت کارآگاهی او تأثیر بگذارد یا به یک بیانیه تبدیل شود، به شخصیت بلانک عمق بیشتری می بخشد و او را به عنوان یک شخصیت مدرن و چندبعدی معرفی می کند. ریان جانسن تأکید کرده که این جنبه از شخصیت بلانک، در فرآیند نگارش فیلمنامه، به طور کاملاً طبیعی و منطقی پدیدار شده است.

«گلس آنین» فراتر از یک معمای ساده، به نقد هوشمندانه و طنزآمیز طبقه ثروتمند و پیامدهای اخلاقی فناوری می پردازد و لایه های حقیقت را مانند پوسته های یک پیاز، آشکار می سازد.

موسیقی متن و جنبه های فنی: زیبایی شناسی یونانی

علاوه بر داستان گویی قوی و بازی های درخشان، «گلس آنین» از نظر جنبه های فنی و بصری نیز اثری چشمگیر است. موسیقی متن، فیلمبرداری و طراحی صحنه، همگی به خلق فضایی منحصر به فرد و جذاب کمک می کنند که برای یک فیلم معمایی حیاتی است.

نقش موسیقی متن (نیتان جانسن)

نیتان جانسن، پسر عمو و آهنگساز ثابت ریان جانسن، بار دیگر مسئولیت ساخت موسیقی متن را بر عهده داشته است. موسیقی او در «گلس آنین» به خوبی فضای لوکس، پر تنش و در عین حال کمدی فیلم را منعکس می کند. آهنگسازی او با ترکیب نت های مرموز و ملودی های پویا، به ایجاد حس تعلیق در لحظات کلیدی کمک می کند و در عین حال، در بخش های کمدی، لحنی بازیگوشانه به خود می گیرد. موسیقی نه تنها به فضاسازی کمک می کند، بلکه به عنوان یک عنصر روایی مکمل، احساسات و تنش های پنهان بین شخصیت ها را تقویت می نماید. استفاده از آهنگ های معروف مانند Glass Onion از بیتلز در تیتراژ پایانی نیز هویت خاصی به فیلم می بخشد.

بررسی فیلمبرداری (استیو یدلین) و طراحی صحنه

استیو یدلین، فیلمبردار «گلس آنین»، با بهره گیری از نورپردازی و زوایای دوربین خلاقانه، زیبایی های بصری جزیره یونانی اسپتسز و عمارت گلس آنین را به بهترین شکل ممکن به تصویر می کشد. نماهای وسیع از جزیره، با جزئیات لوکس عمارت و دکوراسیون داخلی منحصر به فرد آن، تضادی جالب بین طبیعت بکر و ثروت مصنوعی ایجاد می کند. عمارت شیشه ای، با طراحی مدرن و پیچیده خود، به خودی خود یک شخصیت در فیلم به شمار می رود که با شفافیت و لایه هایش، مفهوم پیاز شیشه ای را به صورت بصری تقویت می کند. طراحی صحنه، از تزئینات لوکس و عجیب گرفته تا آثار هنری گران قیمت (مانند تابلوی مونالیزا)، به غرق شدن مخاطب در دنیای میلیاردرها کمک می کند و حس انزوا و جدایی از جهان واقعی را القا می نماید.

اهمیت لوکیشن ها در پیشبرد داستان

انتخاب جزیره اسپتسز در یونان به عنوان لوکیشن اصلی، تصمیمی هوشمندانه از سوی ریان جانسن بود. محیط جزیره، با زیبایی های طبیعی و در عین حال حس انزوا و دست نیافتنی بودن، برای یک معمای قتل در مکانی محصور، ایده آل است. این جزیره به عنوان یک قفس طلایی برای شخصیت ها عمل می کند؛ آن ها در مکانی زیبا اما غیرقابل فرار گرفتار شده اند. این انزوا، تنش های بین شخصیت ها را تشدید می کند و حس کلاستروفوبیا را به مخاطب القا می کند، که برای ژانر معمایی، عنصری کلیدی است.

بازتاب ها و استقبال: از منتقدان تا گیشه

«گلس آنین: یک چاقوکشی اسرارآمیز» پس از اکران، با استقبال گسترده ای از سوی منتقدان و مخاطبان مواجه شد و به یکی از موفق ترین فیلم های نتفلیکس در سال ۲۰۲۲ تبدیل گشت. این فیلم توانست هم در جشنواره ها و هم در پلتفرم پخش خود، عملکرد درخشانی داشته باشد.

خلاصه ای از نقدهای مثبت و منفی منتقدان

منتقدان عموماً از «گلس آنین» تمجید کردند و آن را اثری هوشمندانه و سرگرم کننده دانستند. در وب سایت راتن تومیتوز، ٪۹۴ از ۳۴۴ نقد مثبت است و میانگین امتیاز ۸/۱۰ را به خود اختصاص داده است. اجماع منتقدان بر این است که فیلم با بازگشت بنوا بلانک و گروه بازیگران برجسته، یک معمای هیجان انگیز و پیچیده را ارائه می دهد. در متاکریتیک نیز با امتیاز ۸۱ از ۱۰۰، نشان دهنده تحسین همگانی است.

نقاط قوت از دیدگاه منتقدان شامل فیلمنامه دقیق و پر از پیچش، کارگردانی خلاقانه ریان جانسن، بازی های درخشان (به ویژه دنیل کریگ و جنل مونی) و موسیقی متن متناسب با فضا بود. بسیاری از منتقدان، توانایی جانسن در ترکیب طنز سیاه با معمای کلاسیک را تحسین کردند و به نقد هوشمندانه فیلم از طبقه ثروتمند و مسائل اجتماعی مدرن اشاره کردند.

با این حال، برخی نقدها نیز مطرح شد که عمدتاً به ساختار فیلم و ریتم آن در نیمه اول می پرداخت. به عنوان مثال، برخی منتقدان معتقد بودند که مقدمه چینی طولانی فیلم و ورود نسبتاً دیرهنگام به معمای اصلی، می تواند باعث کندی ریتم شود. همچنین، برخی احساس کردند که شخصیت بنوا بلانک در مقایسه با فیلم اول، کمتر در مرکز توجه قرار دارد و نقش او در ابتدا به حاشیه رانده شده است. نقدهایی نیز وجود داشت مبنی بر اینکه طنز اجتماعی فیلم، گاهی اوقات بیش از حد آشکار و نه ظریف، به نظر می رسد و برخی پیچش ها ممکن است برای بینندگانی که به دقت به جزئیات توجه نمی کنند، گیج کننده باشد.

اشاره به موفقیت فیلم در جشنواره ها و جوایز کسب شده

«گلس آنین» اولین بار در تاریخ ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ در جشنواره بین المللی فیلم تورنتو به نمایش درآمد و با استقبال گرمی روبرو شد. این فیلم در جشنواره های معتبر دیگری مانند جشنواره فیلم فیلادلفیا و جشنواره فیلم لندن نیز حضور یافت. یکی از برجسته ترین دستاوردهای آن، نامزدی جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی در نود و پنجمین دوره جوایز اسکار بود که نشان دهنده کیفیت بالای فیلمنامه ریان جانسن است. هیئت ملی بازبینی فیلم نیز «گلس آنین» را به عنوان یکی از ده فیلم برتر سال ۲۰۲۲ انتخاب کرد.

عملکرد گیشه و اهمیت آن برای آینده فیلم های نتفلیکس

با وجود اینکه «گلس آنین» اساساً برای پخش از طریق نتفلیکس ساخته شده بود، این پلتفرم تصمیم به اکران محدود یک هفته ای آن در سینماها گرفت. این اکران محدود، که گسترده ترین اکران سینمایی نتفلیکس تا آن زمان بود، از ۲۳ تا ۲۹ نوامبر ۲۰۲۲ در تقریباً ۶۰۰ سالن سینما در ایالات متحده و بازارهای بین المللی انجام شد. نتفلیکس به طور رسمی ارقام گیشه را منتشر نکرد، اما گزارش ها نشان می دهد که این فیلم در این دوره پنج روزه، حدود ۱۳.۱ میلیون دلار فروش داشت که یک رکورد برای اکران سینمایی یک فیلم نتفلیکس محسوب می شود. این موفقیت، مدل جدیدی را برای استراتژی پخش نتفلیکس نشان داد که می تواند آینده اکران فیلم های پلتفرم های استریمینگ را تحت تأثیر قرار دهد و به فیلم ها فرصت بیشتری برای کسب درآمد در سینماها قبل از پخش آنلاین بدهد.

آیا باید فیلم را تماشا کنید؟ (نتیجه گیری و پیشنهاد نهایی)

فیلم «گلس آنین: یک چاقوکشی اسرارآمیز» بدون شک اثری است که تماشای آن برای هر علاقه مند به ژانر معمایی و کمدی سیاه، توصیه می شود. این فیلم، با بهره گیری از هوش ریان جانسن در کارگردانی و نگارش فیلمنامه، و همچنین هنرنمایی بی نظیر گروه بازیگران، تجربه ای متفاوت و به یادماندنی را ارائه می دهد.

دلایل اصلی برای تماشای این فیلم عبارتند از:

  • معمای پیچیده و هوشمندانه: داستان لایه لایه و پر از پیچش، که بیننده را تا لحظه آخر درگیر نگه می دارد و هر بار با کشف یک حقیقت جدید، غافلگیر می کند.
  • طنز سیاه گزنده و نقد اجتماعی: فیلم به شکلی زیرکانه و در عین حال خنده دار، به نقد طبقه ثروتمند و سلبریتی ها می پردازد و پیام های اجتماعی عمیقی را در قالب کمدی ارائه می دهد.
  • بازیگران برجسته و شیمی عالی: حضور ستارگانی چون دنیل کریگ، ادوارد نورتون و جنل مونی، به همراه تعاملات جذاب آن ها، از نقاط قوت اصلی فیلم است.
  • کارگردانی خلاقانه: ریان جانسن با الهام گیری از آثار کلاسیک و ترکیب آن با رویکردی مدرن، اثری نوآورانه خلق کرده است.
  • ارزش تکرار مشاهده: «گلس آنین» از آن دست فیلم هایی است که با هر بار تماشا، جزئیات پنهان و سرنخ های جدیدی را کشف خواهید کرد که به عمق داستان می افزایند.

اگر از طرفداران معماهای آگاتا کریستی هستید که با چاشنی طنز مدرن و نقد اجتماعی همراه شده اند، این فیلم برای شماست. اگر به دنبال فیلمی هستید که هم فکرتان را درگیر کند و هم سرگرمتان کند، «گلس آنین» گزینه ایده آلی خواهد بود. این فیلم، نه تنها به عنوان یک دنباله موفق برای «چاقوکشی» عمل می کند، بلکه به تنهایی نیز اثری کامل و تأثیرگذار است. با توجه به برنامه های آینده برای ساخت قسمت سوم با نام «Wake Up Dead Man» در سال ۲۰۲۵، تماشای «گلس آنین» می تواند شما را برای ماجراهای آینده کارآگاه بنوا بلانک آماده کند.

هشدار اسپویل: داستان کامل فیلم

[!] هشدار اسپویل شدید: این بخش حاوی جزئیات کامل و لو دهنده داستان فیلم است. اگر هنوز فیلم «گلس آنین: یک چاقوکشی اسرارآمیز» را تماشا نکرده اید و نمی خواهید داستان برایتان فاش شود، لطفاً از مطالعه این بخش خودداری کنید.

معمای اولیه و ورود بنوا بلانک

داستان فیلم در ابتدا با دعوت مایلز بران، میلیاردر حوزه فناوری، از دوستانش به جزیره خصوصی خود در یونان آغاز می شود. هدف او میزبانی یک بازی رازآلود قتل است. در این میان، کارآگاه بنوا بلانک نیز به طور غیرمنتظره ای دعوتی دریافت کرده و به جمع می پیوندد. مایلز از حضور او متعجب است، اما فرض می کند که یکی از دوستانش برای شوخی، بلانک را دعوت کرده است. بلانک که در طول پاندمی کووید-۱۹ از بی کاری رنج می برد، از این دعوت استقبال می کند.

نقش آفرینی هلن در نقش اندی و آشکار شدن گذشته

بلانک به سرعت معمای بازی ساختگی مایلز را حل می کند و در این میان متوجه تنش های پنهان میان مایلز و اندی برند، شریک سابقش می شود. ناگهان، دوک کودی، یکی از مهمانان، پس از نوشیدن از لیوان مایلز، به طرز مشکوکی می میرد. پس از این اتفاق، برق عمارت قطع می شود و در هرج و مرج، فردی به اندی شلیک می کند. بلانک با جمع کردن مهمانان، اعلام می کند که قتل اندی را حل کرده است. در این لحظه، فیلم با یک فلش بک طولانی و حیاتی، واقعیت را آشکار می کند: اندی برند، یک هفته پیش از سفر به جزیره، به قتل رسیده بود. قاتل، مایلز بران بود. خواهر دوقلوی اندی، هلن، با بلانک تماس گرفته بود تا از او برای کشف حقیقت کمک بگیرد. بلانک از هلن می خواهد که به عنوان اندی، در سفر به جزیره ظاهر شود تا بتوانند قاتل واقعی اندی را در میان مهمانان پیدا کنند. اندی پیش از مرگش، به دلیل نگرانی های امنیتی درباره پروژه سوخت «Klear» شرکت آلفا، از مایلز اخراج شده بود و در دادگاه نیز به دلیل شهادت دروغ دوستان سابقش (همان مهمانان فعلی)، شکست خورده بود. اما او به تازگی دستمال کاغذی اصلی را که ایده آلفا روی آن نوشته شده بود (که اثبات می کرد ایده از او بوده و نه مایلز)، پیدا کرده و عکس آن را برای دوستانش ایمیل کرده بود.

بررسی انگیزه های مهمانان

بلانک و هلن شروع به بررسی انگیزه های تک تک مهمانان برای محافظت از مایلز و یا کشتن اندی می کنند. مشخص می شود که لیونل و کلر شهرت خود را به خاطر «Klear» به خطر انداخته بودند. بردی برای پوشش دادن استفاده از کارخانه های کار اجباری در بنگلادش از مایلز پول دریافت می کرد، و دوک از دوست دخترش ویسکی برای اغوای مایلز و کسب جایگاه در شبکه خبری آلفا نیوز سوءاستفاده می کرد. هلن همچنین متوجه می شود که هر چهار مهمان دیگر، در روز قتل اندی به خانه او رفته بودند. هلن برای یافتن دستمال اندی، اتاق مهمانان را به هم می ریزد و سپس با راهنمایی بلانک، به دنبال آن در دفتر مایلز می گردد. گلوله ای که به هلن شلیک شده بود (پس از قتل دوک)، توسط دفتر اندی در جیب ژاکت هلن مسدود شده بود. بلانک مرگ هلن را جعل می کند تا به او فرصت دهد تا بدون جلب توجه، دفتر مایلز را جستجو کند.

کشف حقیقت و گره گشایی نهایی

بلانک نتیجه می گیرد که مایلز بران مسئول هر دو قتل است. مایلز پس از اطلاع از ظهور مجدد دستمال اندی از طریق لیونل، اندی را به قتل رسانده بود. دوک، مایلز را در حال خروج از خانه اندی دیده بود و پس از اینکه خبر مرگ اندی به صورت آنلاین منتشر می شود، به حقیقت پی برده و سعی می کند از مایلز باج خواهی کند. همین امر مایلز را بر آن می دارد تا با استفاده از حساسیت غذایی دوک به آناناس، او را مسموم کند و با برداشتن اسلحه دوک، بعداً به هلن (که فکر می کرد اندی است) شلیک کند. هلن در دفتر مایلز دستمال کاغذی اصلی اندی را پیدا می کند. در این لحظه، هویت واقعی هلن برای گروه فاش می شود. اما مایلز دستمال را می سوزاند و با گمان اینکه شواهد علیه او از بین رفته اند، احساس پیروزی می کند.

گروه، که از خیانت ها و حماقت مایلز به خشم آمده اند، شروع به تخریب مجسمه های شیشه ای او می کنند. هلن با روشن کردن آتش و پرتاب یک نمونه از سوخت «Klear» به آن، باعث انفجاری عظیم می شود که عمارت «گلس آنین» و حتی تابلوی مونالیزا را نابود می کند. این تخریب گسترده، خطر واقعی و ناپایداری پروژه «Klear» را آشکار می سازد و منجر به دستگیری مایلز می شود. در نهایت، گروه تصمیم می گیرند علیه مایلز برای قتل و سایر اتهامات شهادت دهند و عدالت برای اندی برقرار می شود. هلن و بلانک روی ساحل می نشینند و رسیدن پلیس را مشاهده می کنند.

پیچش های داستانی «گلس آنین» نشان می دهد که چگونه حقیقت، حتی اگر در معرض دید باشد، می تواند در پس لایه های پیچیده دروغ و فریب پنهان بماند.

دکمه بازگشت به بالا