کودک کشی بمثابه یک سلاح
در یکماه اخیر صهیونیستها حملات خود به مسجد الاقصی را چند برابر کردند و بارها حرمت شکستند؛ مرابطات (زنان معتکف خدمتگذار و مدافع مسجدالاقصی) را ضرب و شتم کردند و مانع از ورود مسلمانان به مسجد شدند.
مسلمانان را تحقیر میکردند، مثلا در داخل صحنهای مسجد به پیامبر مکرم اسلام ناسزا گفتند و قرآنها را پاره کردند و با مسجد سگ آوردند.
از همه مهمتر زمزمه تخریب مسجد الاقصی بود. بستر را برای صهیونیستهای تندرو فراهم کردند تا با یورشهای هر روزه خود به مسجد الاقصی، به حرمت شکنیهای شان نسبت به آن ادامه دهند و مراسم و آیینهای تلمودی را چنان برگزار کنند که به صورت ضمنی تصمیم خود را برای ویرانی مسجد و ایجاد معبد کذایی علنی کنند.
برای همین روز دوم جنگ اسماعیل هنیه گفت مقاومت از طرح هایی خبر داشته که اشغالگران به دنبال اجرا کردن نیت هایشان در مسجدالاقصی در روزهای آتی بودند.
اما این همه مسئله نبود. به این نشانه که برای عملیات دو سال تمرین کرده بودند.
۱۹ آنلاین ۱۳۹۰ جنبش حماس به موفقیت تبادل ۱۰۲۷ اسیر فلسطینی با گلعاد شالیت صهیونیست در بند نیروهای حماس نایل شد. این یک برد بزرگ بود و تا سالها صهیونیستها منتقد این معامله بودند.
۲۲ خرداد ۱۳۹۳، ارتش اسرائیل، با حمله به غزه تقریبا همه فلسطینیهایی را که سال ۱۳۹۰ آزاد کردهبود، مجدداً بازداشت کرد. تعداد زیادی کودک کشت و جمعیت بزرگی را آواره کرد. از یک طرف آزادی اسرای تحت شکنجه برای فلسطینیها مهم بود، از طرف دیگر اسرائیل مرتب کشتارهای جزئی میکرد و زندگی را برای فلسطینیان چنان سخت میکرد که کوچ کنند.
این روند ادامه داشت تا اینکه سال ۱۴۰۰ یک دادگاه اسرائیلی حکم به اخراج فلسطینیان از منازل خود در منطقه شیخ جراح داد که یکی دو فیلمش معروف شد. بخشهایی را به بیتالمقدس شرقی اضافه کرد. (بیت المقدس که صهیونیستها اسمش را به اورشلیم تغییر دادند، اصلی ترین شهر فلسطین است که مسجد الاقصی در آن است و الان شرقش دست یهودیان و غربش دست مسلمانان است.)
اشغال بخشهای دیگری از شرق بیت المقدس و شکست خوردن مذاکرات تبادل اسرا، موجب شد سال ۱۴۰۰ یک جنگ ۱۱ روزه راه افتاد. اول فلسطینیها با سنگ زدن به اشغالگرهای منطقه شیخ جراح اعتراض میکردند و در مسجد الاقصی شعار میدادند، بعد پلیس اسرائیل حمله کرد و جنگ شروع شد. وقتی حماس حملات موشکی کرد، اسرائیل بعد ۱۱ روز اعلام آتش بس یکطرفه کرد. اما باز هم موضوع اسرای فلسطین باقی ماند و نیز حملات مرتب به فلسطینیها و کشته گرفتن روزمره ادامه داشت.
از همان سال ۱۴۰۰ خبرهایی شنیده میشد که بین همه گروههای مختلف فلسطینی برنامه ریزی برای عملیاتی بزرگ پیگیری میشد. عملیاتی که بایست چند خاصیت میداشت:
۱- آزادی اسرا
۲- بالا بردن هزینه کشتار روزمره و توهین و تحقیر مسلمانان
۳- بالا بردن هزینه برنامه ریزی برای تخریب مسجد الاقصی
اصلی ترین سلاح اسرائیل، موازنه وحشت بود. طوفان الاقصی این سلاح را از اسرائیل گرفته و الآن بسیاری از مردم عادی عرب دیده اند که میشود با سلاحهای دست ساز، تلفات سنگین از اسرائیل گرفت و بر خلاف ژست آنها، خیلی شکننده اند. این همه کشتار فجیع و بدون واهمه از پیامدهای افکار عمومی، برای بر گرداندن ترس در فلسطینیان است که موجب امنیت صهیونیستها بود. نه تنها نگران آبروی خود نیستند بلکه با کودک کشی دنبال آینده سوزی فلسطین و نیز وحشت افکار عمومی هستند. در چنین جنگی پیروزی وقتی است که نتوانند آن موازنه رعب را به دست آورند.