خلاصه کتاب شکار انسان

در «شکار انسان» میرکیایی با نگاهی نو تاریکی‌های استعمار و برده‌داری را در قرون ۱۶ تا ۱۸ میلادی می‌کاود؛ از تجارت انسان تا شورش بردگان روایتی تکان‌دهنده از تاریخ فراموش‌شده.

خلاصه فصل اول: پرتغالی‌ها و شروع شکار انسان

فصل اول کتاب «شکار انسان» به بررسی نظام‌مند و مستند آغاز فرآیند سازمان‌یافته‌ی شکار و تجارت انسان توسط پرتغالی‌ها در قرون پانزدهم و شانزدهم میلادی می‌پردازد. در این فصل نویسنده با تکیه بر منابع تاریخی و اسناد سفرنامه‌ای روند تدریجی ورود پرتغالی‌ها به سواحل غربی آفریقا انگیزه‌های آن‌ها شیوه‌های اولیه به‌کارگیری در اسارت‌گیری انسان‌ها و شکل‌گیری نخستین نهادهای تجاری مبتنی بر برده‌داری را شرح می‌دهد.

در آغاز فصل نویسنده به زمینه‌های اقتصادی و سیاسی پرتغال در قرن پانزدهم اشاره می‌کند. پرتغال به‌عنوان یکی از نخستین قدرت‌های دریایی اروپا به دنبال توسعه حوزه نفوذ خود و یافتن منابع جدید ثروت بود. بحران‌های داخلی کمبود منابع و رقابت با کشورهای اسلامی این کشور را به سمت اکتشافات دریایی سوق داد. انگیزه اولیه این اکتشافات نه فقط مذهبی و ایدئولوژیک بلکه به شدت اقتصادی بود؛ یافتن طلا ادویه‌جات و نیروی کار ارزان.

در ادامه ورود پرتغالی‌ها به سواحل غرب آفریقا به‌ویژه مناطق گینه و سِنِگال با دقت شرح داده می‌شود. در ابتدا روابط تجاری با بومیان برقرار شد اما به‌تدریج تجارت انسان به‌عنوان کالای سودآور مورد توجه قرار گرفت. نویسنده نشان می‌دهد که چگونه پرتغالی‌ها با استفاده از فناوری‌های برتر دریانوردی اسلحه گرم و بهره‌گیری از اختلافات قومی و قبیله‌ای میان قبایل آفریقایی به شکار و انتقال انسان‌ها پرداختند. در این روند بسیاری از قبایل محلی نیز درگیر این تجارت شدند و با دریافت کالا اسیران قبیله‌های رقیب را تحویل می‌دادند.

فصل همچنین به تبیین ساختار نخستین ایستگاه‌های تجاری (فکتوری‌ها) که پرتغالی‌ها در سواحل آفریقا بنا کردند می‌پردازد. این ایستگاه‌ها علاوه بر کارکرد تجاری نقش نظامی و امنیتی نیز داشتند و به مرکز سامان‌دهی خرید اسارت نگهداری موقت و حمل بردگان تبدیل شدند. نویسنده توضیح می‌دهد که چگونه پرتغالی‌ها با توجیهات مذهبی همچون «مسیحی‌سازی کفار» به برده‌داری مشروعیت بخشیدند و کلیسا نیز اغلب با سکوت یا تأیید ضمنی همراهی می‌کرد.

در بخش پایانی فصل پیامدهای اولیه این پدیده بر ساختار اجتماعی و فرهنگی جوامع آفریقایی بررسی می‌شود. تخریب پیوندهای خانوادگی از هم‌پاشیدگی قبایل افزایش خشونت داخلی و تغییر ساختار قدرت از جمله تأثیرات اولیه این تجارت محسوب می‌شوند. نویسنده بر این نکته تأکید می‌کند که آنچه در ابتدا با مبادلات محدود انسانی آغاز شد به تدریج به صنعتی تمام‌عیار و الگویی نظام‌مند برای سایر کشورهای اروپایی تبدیل گردید.

در مجموع فصل اول به‌گونه‌ای مستند و دقیق پرتغال را به‌عنوان بنیان‌گذار تجارت فراملی برده معرفی می‌کند و به خواننده نشان می‌دهد که این روند نه اتفاقی بلکه حاصل برنامه‌ریزی سیاست‌گذاری و ساختارسازی منظم بوده است.

خلاصه فصل دوم: ورود سایر کشورهای اروپایی به تجارت برده

در این فصل نویسنده با دقت روند پیوستن تدریجی دیگر قدرت‌های اروپایی به تجارت برده را بررسی می‌کند و چگونگی تبدیل این فعالیت به یک رقابت استعماری گسترده را به‌تصویر می‌کشد. فصل با توضیح زمینه‌های اقتصادی و سیاسی آغاز می‌شود که کشورهای اروپایی را به سمت مشارکت در تجارت انسان سوق داد. پس از تسلط اولیه پرتغالی‌ها بر بازار برده سایر کشورها نظیر اسپانیا هلند فرانسه و بریتانیا با انگیزه‌های اقتصادی مشابه و در رقابت با پرتغال وارد میدان شدند.

نخست نویسنده به ورود هلندی‌ها می‌پردازد که در قرن هفدهم با تأسیس شرکت هند غربی ساختار منسجمی برای انتقال بردگان از آفریقا به دنیای جدید ایجاد کردند. هلند با استفاده از ناوگان دریایی قدرتمند و سیستم تجاری پیشرفته کنترل بخش‌هایی از تجارت برده را از پرتغال ربود. این کشور مستعمراتی در دریای کارائیب تأسیس کرد و با ایجاد ایستگاه‌های بازرگانی در سواحل غربی آفریقا در خرید اسارت و حمل‌ونقل بردگان نقش اساسی ایفا نمود.

سپس به نقش فرانسه اشاره می‌شود که در اواخر قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم به‌طور فعال وارد تجارت برده شد. دولت فرانسه با اعطای امتیازات تجاری به شرکت‌های انحصاری نظیر “کمپانی هند غربی فرانسه” نقش مهمی در انتقال بردگان به مستعمرات خود از جمله سن دومینیک (هایتی امروزی) ایفا کرد. در این میان قانون «کد نوآر» نیز تصویب شد که شرایط حقوقی بردگان در مستعمرات فرانسه را تعریف می‌کرد هرچند در عمل تضمینی برای بهبود وضعیت بردگان نبود.

در ادامه نویسنده تمرکز خود را بر بریتانیا می‌گذارد که نهایتاً به مهم‌ترین قدرت در تجارت برده تبدیل شد. بریتانیایی‌ها ابتدا به‌صورت پراکنده فعالیت می‌کردند اما با تأسیس «شرکت سلطنتی آفریقا» در سال 1660 تجارت برده را به یک نهاد رسمی و سازمان‌یافته تبدیل کردند. بریتانیا با ایجاد شبکه‌ای گسترده از پایگاه‌های ساحلی در آفریقا کشتی‌های اختصاصی و قراردادهای حمایتی با سران قبایل آفریقایی توانست میلیون‌ها انسان را به بردگی بگیرد و به مزارع مستعمرات خود در کارائیب و آمریکای شمالی منتقل کند. نویسنده به‌ویژه به سودآوری عظیم این تجارت برای شهرهای بندری انگلستان مانند لیورپول و بریستول اشاره دارد که اقتصادشان تا حد زیادی به این تجارت وابسته شد.

فصل همچنین به جنبه‌های رقابت میان این کشورها می‌پردازد. کشورهای اروپایی نه تنها با بومیان آفریقا و یکدیگر وارد معامله و جنگ می‌شدند بلکه برای دستیابی به منابع انسانی بیشتر به خشونت رشوه و تسلیح قبایل آفریقایی روی می‌آوردند. این رقابت به پیچیده‌تر شدن و صنعتی شدن فرایند شکار انسان انجامید. هر کشور تلاش داشت با ایجاد مسیرهای تجاری اختصاصی قراردادهای انحصاری و توسعه ناوگان دریایی سهم بیشتری از این تجارت پر سود را به خود اختصاص دهد.

در پایان فصل نویسنده نشان می‌دهد که چگونه ورود قدرت‌های اروپایی متعدد به تجارت برده این پدیده را از یک فعالیت محدود به یک نظام اقتصادی-سیاسی گسترده تبدیل کرد که ساختار اجتماعی سیاسی و اقتصادی آفریقا و دنیای جدید را به‌شدت دگرگون ساخت. ورود این کشورها باعث گسترش کمّی و کیفی برده‌داری شد و به شکل‌گیری یکی از بزرگ‌ترین فصول تاریک تاریخ بشر انجامید.

خلاصه فصل سوم: تأثیر برده‌داری بر پیشرفت صنعتی اروپا

فصل سوم کتاب شکار انسان به تحلیل رابطه مستقیم و غیرمستقیم نظام برده‌داری با فرآیند رشد و پیشرفت صنعتی اروپا در قرون هفدهم تا نوزدهم میلادی می‌پردازد. نویسنده با تکیه بر داده‌های تاریخی اسناد اقتصادی و شواهد تجربی نشان می‌دهد که چگونه تجارت برده و استثمار نیروی کار بردگان در مستعمرات نه‌تنها منبع عظیمی از ثروت برای قدرت‌های استعمارگر بود بلکه در شکل‌گیری زیرساخت‌های صنعتی اروپا نیز نقشی اساسی ایفا کرد.

در ابتدای فصل نویسنده بر این نکته تأکید می‌کند که انباشت سرمایه ناشی از تجارت انسان نخستین گام در مسیر شکل‌گیری سرمایه‌داری صنعتی در اروپا بود. تجارت برده سودهای عظیمی را در اختیار بازرگانان و سرمایه‌داران اروپایی قرار داد که به‌صورت مستقیم در تأسیس بانک‌ها کارخانه‌ها و توسعه خطوط حمل‌ونقل سرمایه‌گذاری شد. به‌ویژه در انگلستان هلند و فرانسه بخش عمده‌ای از سرمایه اولیه کارخانه‌های نساجی کشتی‌سازی و فلزکاری از طریق سود حاصل از تجارت برده و کالاهای تولیدشده توسط بردگان تأمین شد.

در ادامه فصل به بررسی زنجیره تولید و توزیع می‌پردازد که در قالب “مثلث تجاری آتلانتیک” تعریف می‌شود: اروپایی‌ها کالاهایی نظیر سلاح الکل و منسوجات را به آفریقا صادر می‌کردند در مقابل بردگان را از سواحل آفریقایی خریداری و به قاره آمریکا منتقل می‌کردند و سپس با بارگیری محصولات کشاورزی تولیدشده توسط بردگان (نظیر پنبه شکر قهوه و تنباکو) به اروپا بازمی‌گشتند. این ساختار نه‌تنها منجر به گردش سریع سرمایه شد بلکه بستری مناسب برای شکل‌گیری بازارهای بزرگ مصرف در اروپا فراهم ساخت.

نویسنده در بخش بعدی بر نقش صنایع خاص در بهره‌برداری از برده‌داری تمرکز می‌کند. کارخانه‌های نساجی بریتانیا نمونه بارزی هستند که عمدتاً به پنبه‌ای وابسته بودند که در مزارع جنوب آمریکا توسط بردگان سیاه‌پوست برداشت می‌شد. وابستگی صنایع بریتانیا به این پنبه به‌قدری شدید بود که با بروز هرگونه اختلال در تأمین آن اقتصاد داخلی این کشور دچار بحران می‌شد. همچنین صنعت کشتیرانی و بیمه نیز از تجارت برده سود می‌بردند؛ شرکت‌های بیمه‌گر اروپایی تجارت برده را پوشش بیمه‌ای می‌دادند و همین امر به افزایش اطمینان و گسترش این تجارت انجامید.

در بخش پایانی فصل نویسنده نتیجه‌گیری می‌کند که برده‌داری نه پدیده‌ای منفک از فرآیند صنعتی‌شدن اروپا بلکه یکی از ستون‌های آن بود. وابستگی اروپا به منابع و نیروی کار ارزان مستعمراتی روند تمرکز سرمایه پیدایش طبقه سرمایه‌دار و شکل‌گیری ساختارهای بانکی و بیمه‌ای را تسریع کرد. در واقع بخش عمده‌ای از زیربنای اقتصادی انقلاب صنعتی اروپا بر پایه بهره‌کشی از میلیون‌ها انسان آفریقایی شکل گرفت.

این فصل با بیانی مستند تحلیلی و مبتنی بر داده‌های تاریخی رابطه‌ای علّی میان برده‌داری و صنعتی‌شدن اروپا ترسیم می‌کند و خواننده را با تأملی عمیق بر منشأ بخشی از پیشرفت‌های تمدنی غرب مواجه می‌سازد.

خلاصه فصل چهارم: نقش برده‌داری در اقتصاد کشورهای استعمارگر

فصل چهارم به بررسی نظام‌مند و مستند نقش محوری برده‌داری در شکل‌گیری رشد و تثبیت اقتصاد کشورهای استعمارگر اروپایی می‌پردازد. نویسنده در این فصل با استفاده از داده‌های تاریخی اسناد بازرگانی و گزارش‌های رسمی نشان می‌دهد که چگونه تجارت و بهره‌کشی از نیروی کار بردگان یکی از پایه‌های اصلی بنیان‌های اقتصادی امپراتوری‌های استعماری به‌شمار می‌رفته است.

در آغاز فصل نویسنده به نقش درآمدهای حاصل از تجارت برده در تأمین مالی پروژه‌های کلان تجاری و نظامی در کشورهای استعمارگر اشاره می‌کند. به‌ویژه تأکید می‌شود که کشورهایی نظیر انگلستان فرانسه پرتغال هلند و اسپانیا از سود مستقیم فروش بردگان و درآمدهای جانبی ناشی از تولیدات برده‌محور چون شکر پنبه تنباکو و قهوه سرمایه‌های عظیمی اندوختند که در توسعه بانکداری حمل‌ونقل دریایی و صنعت بیمه سرمایه‌گذاری شد.

سپس بخش مفصلی از فصل به تبیین ساختار مثلثی تجارت اطلس اختصاص دارد که در آن کالاهای صنعتی از اروپا به آفریقا صادر می‌شد در آفریقا در ازای اسلحه و الکل انسان‌ها خریداری شده و به قاره آمریکا فرستاده می‌شدند و در آنجا با نیروی کار بردگان محصولات کشاورزی تولید شده و مجدداً به اروپا بازمی‌گشت. این چرخه سودآور یکی از ستون‌های اصلی اقتصاد استعماری تلقی می‌شود.

در ادامه فصل به بررسی صنایع مادر مرتبط با برده‌داری در اروپا می‌پردازد. نویسنده نشان می‌دهد که صنایع نساجی پالایش شکر کشتی‌سازی و تولید ابزارهای زراعی از طریق تقاضای فزاینده مستعمرات و نیازهای اقتصادی مزارع برده‌دارانه رشد یافتند. بانک‌ها و مؤسسات مالی بزرگ همچون بانک انگلستان و بانک‌های تجاری فرانسوی نیز بخش عمده‌ای از دارایی اولیه خود را از طریق مشارکت مستقیم یا غیرمستقیم در تجارت برده به دست آوردند.

در بخش بعد تأثیر برده‌داری بر ساختار مالیاتی و درآمدهای دولتی استعمارگران تحلیل می‌شود. بسیاری از دولت‌ها با وضع مالیات بر کالاهای مرتبط با اقتصاد برده‌محور چون شکر و پنبه توانستند بودجه‌های نظامی اداری و استعماری خود را تقویت کنند. این مالیات‌ها در بودجه عمومی کشورهایی مانند بریتانیا و فرانسه سهمی قابل توجه داشتند.

نویسنده همچنین به پشتیبانی دولت‌ها از تجارت برده اشاره دارد. اعطای امتیازنامه‌های سلطنتی تأمین امنیت دریایی صدور مجوزهای انحصاری و حمایت سیاسی از شرکت‌های برده‌دار نشان می‌دهد که دولت‌های استعماری نه‌تنها از برده‌داری مطلع بودند بلکه آن را عامدانه در خدمت توسعه اقتصادی خود به کار گرفتند.

در پایان فصل به اثرات بلندمدت برده‌داری در شکل‌گیری شکاف‌های اقتصادی بین کشورهای شمال و جنوب جهان اشاره می‌شود. نویسنده نتیجه می‌گیرد که انباشت ثروت حاصل از بهره‌کشی سیستماتیک از نیروی کار بردگان زمینه‌ساز انقلاب صنعتی در اروپا شد در حالی که سرزمین‌های آفریقایی و کارائیب با تخلیه نیروی انسانی و تحمیل ساختارهای اقتصادی وابسته به ورطه فقر بی‌ثباتی و توسعه‌نیافتگی کشانده شدند.

این فصل با تاکید بر وابستگی درهم‌تنیده میان برده‌داری و اقتصاد استعماری تصویری دقیق و چندلایه از چگونگی استفاده کشورهای اروپایی از انسان به‌مثابه کالای اقتصادی ارائه می‌دهد؛ تصویری که بنیان اخلاقی نظام سرمایه‌داری غربی را به چالش می‌کشد.

خلاصه فصل پنجم: مقاومت‌ها و شورش‌های بردگان

در این فصل نویسنده با رویکردی مستند و تحلیلی به بررسی ابعاد گوناگون مقاومت بردگان در برابر نظام برده‌داری می‌پردازد و نشان می‌دهد که بردگان علیرغم شرایط طاقت‌فرسا هرگز تسلیم محض نبودند و اشکال متعددی از مقاومت را به کار می‌گرفتند. این مقاومت‌ها از کنش‌های فردی و پنهانی گرفته تا شورش‌های سازمان‌یافته و خونین طیف گسترده‌ای از واکنش‌ها را در برابر ساختار سلطه استعمارگران تشکیل می‌دادند.

در نخستین بخش فصل به مقاومت‌های غیرمستقیم و روزمره پرداخته می‌شود. نویسنده بیان می‌کند که بردگان اغلب با کاهش سرعت کار خرابکاری در ابزارها وانمود به بیماری و حتی خودزنی یا خودکشی به شکل خاموشی به استثمار پاسخ می‌دادند. این نوع مقاومت هرچند بی‌سروصدا اما برای اربابان بسیار پرهزینه و نگران‌کننده بود زیرا نشان از نافرمانی پنهانی و روحیه‌ی اعتراض داشت.

سپس فصل به فرار بردگان به عنوان یک شیوه رایج و فعال مقاومت می‌پردازد. توضیح داده می‌شود که بسیاری از بردگان به‌ویژه در مزارع بزرگ قاره آمریکا و جزایر کارائیب با استفاده از تاریکی شب شرایط جغرافیایی و همراهی برخی بردگان آزادشده اقدام به فرار می‌کردند. گروه‌هایی از بردگان فراری در مناطق دورافتاده مستقر می‌شدند و جوامع نیمه‌مستقل به نام “مارون‌ها” تشکیل می‌دادند که برای سال‌ها در برابر نیروهای استعماری مقاومت کردند.

در ادامه نویسنده به شورش‌های گسترده و سازمان‌یافته می‌پردازد که نقطه اوج مقاومت بردگان بودند. از مهم‌ترین این شورش‌ها شورش هائیتی (1791) به رهبری توسان لوورتور معرفی می‌شود؛ شورشی که منجر به تأسیس نخستین جمهوری سیاه‌پوست در جهان شد و تأثیرات ژرفی بر جنبش‌های ضدبرده‌داری در سایر نقاط داشت. همچنین به شورش‌های معروف دیگری همچون شورش نات ترنر در آمریکا و شورش بردگان در جامائیکا اشاره می‌شود. این شورش‌ها علیرغم سرکوب‌های خونین نظام برده‌داری را متزلزل کردند و هزینه‌های انسانی و مالی سنگینی به استعمارگران وارد ساختند.

بخش بعدی فصل به نقش رهبران شورش‌ها اختصاص دارد. نویسنده با بررسی زندگینامه‌ها و فعالیت‌های برخی از چهره‌های برجسته مانند نانی جامائیکایی گاسا در برزیل و توسان لوورتور نشان می‌دهد که بسیاری از این رهبران از قدرت رهبری هوش استراتژیک و اعتقادات مذهبی برای هدایت جنبش‌های بردگان بهره می‌بردند. این افراد نه‌تنها الهام‌بخش شورش‌ها بودند بلکه نماد امید و مقاومت در میان جوامع بردگان محسوب می‌شدند.

در بخش پایانی فصل پیامدهای مقاومت‌ها و شورش‌ها بررسی می‌شود. نویسنده تأکید می‌کند که این کنش‌ها در درازمدت موجب افزایش هزینه‌های اداره مستعمرات رشد نگرانی در میان طبقات حاکم و تقویت گفتمان ضدبرده‌داری در محافل اروپایی شدند. مقاومت‌ها به‌ویژه شورش‌های موفق پایه‌گذار روندی شدند که در نهایت به لغو برده‌داری در قرن نوزدهم انجامید.

این فصل با زبانی مستند و مبتنی بر شواهد تاریخی نشان می‌دهد که بردگان تنها قربانیان منفعل نبوده‌اند بلکه با تمام توان برای حفظ کرامت آزادی و انسانیت خود جنگیده‌اند. مقاومت بردگان بخشی جدایی‌ناپذیر از تاریخ استعمار و یکی از عناصر کلیدی در فروپاشی نظام برده‌داری جهانی محسوب می‌شود.

خلاصه کتاب شکار انسان

خلاصه فصل ششم: لغو برده‌داری و پیامدهای آن

فصل ششم کتاب شکار انسان به بررسی دقیق و نظام‌مند فرایند لغو برده‌داری در جهان غرب و پیامدهای اجتماعی اقتصادی و سیاسی آن می‌پردازد. نویسنده با اتکا بر شواهد تاریخی و مستندات رسمی مراحل تدریجی منسوخ شدن نظام برده‌داری را در کشورهای مختلف به تصویر می‌کشد و پیامدهای آن را در سطح جهانی تحلیل می‌کند.

نخستین بخش فصل به زمینه‌های فکری و اجتماعی شکل‌گیری جنبش‌های ضد برده‌داری اختصاص دارد. نویسنده با اشاره به بیداری وجدان عمومی در قرن هجدهم رشد آموزه‌های آزادی‌خواهانه و تاثیر نهضت‌های روشنگری نشان می‌دهد که تغییر نگرش به انسان و حقوق او زمینه‌ساز شکل‌گیری نخستین کارزارهای ضد برده‌داری در انگلستان فرانسه و ایالات متحده شد. در این راستا نقش فعال گروه‌هایی چون کوئیکرها روشنفکران لیبرال و نویسندگان تأثیرگذار مورد توجه قرار گرفته است.

در ادامه نویسنده به تصویب قوانین لغو برده‌داری در کشورهای مختلف می‌پردازد. از جمله تصویب قانون ممنوعیت تجارت برده توسط پارلمان بریتانیا در سال ۱۸۰۷ لغو کامل برده‌داری در مستعمرات بریتانیا در سال ۱۸۳۳ انقلاب هائیتی و تأثیر آن بر قوانین فرانسه و در نهایت تصویب متمم سیزدهم قانون اساسی آمریکا در سال ۱۸۶۵ که به برده‌داری در ایالات متحده پایان داد. هرکدام از این نقاط عطف به‌همراه زمینه‌های سیاسی اقتصادی یا نظامی‌شان به‌تفصیل تشریح شده‌اند.

بخش میانی فصل به بررسی واکنش‌های جوامع برده‌دار به لغو این نظام اختصاص دارد. نویسنده توضیح می‌دهد که لغو قانونی برده‌داری با مقاومت‌های گسترده‌ای از سوی مالکان مزارع تجار و سیاستمداران روبه‌رو شد. در برخی کشورها مانند ایالات متحده این مقاومت حتی به شکل جنگ داخلی تجلی یافت. در سایر کشورها نیز تلاش‌هایی برای دور زدن قوانین و حفظ نظام استثمار اقتصادی بردگان سابق صورت گرفت. نویسنده تأکید می‌کند که لغو برده‌داری به‌معنای پایان فوری بهره‌کشی نبود بلکه تنها شکلی از آن را تغییر داد.

در بخش بعدی پیامدهای اقتصادی لغو برده‌داری بررسی می‌شود. نویسنده نشان می‌دهد که اگرچه در ظاهر پایان برده‌داری می‌توانست به سقوط اقتصاد مبتنی بر کار اجباری بینجامد اما در عمل سرمایه‌داری نوین با بهره‌گیری از نیروی کار ارزان مهاجرت اجباری و نظام‌های جدید مزدوری ساختار استثماری را بازتولید کرد. مستعمرات سابق با بحران نیروی کار روبه‌رو شدند و برای جبران آن به کارگرگیری از آسیا و توسعه اشکال جدید کار نیمه‌برده‌وار روی آوردند.

بخش پایانی فصل به پیامدهای اجتماعی و فرهنگی لغو برده‌داری اختصاص دارد. نویسنده بر تغییر جایگاه اجتماعی سیاه‌پوستان آزادشده در جوامع غربی تأکید می‌کند و نشان می‌دهد که اگرچه آزادی حقوقی به‌دست آمد اما تبعیض نژادی نابرابری اقتصادی و عدم دسترسی به آموزش و زمین مانع ادغام واقعی آنان در ساختار اجتماعی گردید. همچنین میراث فرهنگی و روانی برده‌داری در نسل‌های بعدی باقی ماند و تأثیرات عمیقی بر هویت حافظه جمعی و مناسبات اجتماعی گذاشت.

در جمع‌بندی فصل نویسنده با نگاهی جامع یادآور می‌شود که لغو برده‌داری گرچه گامی مهم در مسیر عدالت تاریخی بود اما به‌تنهایی کافی نبود و پیامدهای آن تا دهه‌ها و حتی قرن‌ها پس از آن در قالب‌های جدید استثمار تبعیض و نابرابری ادامه یافت. نویسنده خواننده را به درک پیچیدگی‌های این گذار تاریخی دعوت می‌کند و هشدار می‌دهد که تنها با بازخوانی انتقادی گذشته می‌توان به فهم درست حال و اصلاح مسیر آینده دست یافت.

خلاصه فصل هفتم: تأثیرات برده‌داری بر جوامع آفریقایی

فصل هفتم به‌صورت تحلیلی و تاریخی به بررسی پیامدهای گسترده و عمیق برده‌داری بر ساختارهای اجتماعی فرهنگی اقتصادی و سیاسی جوامع آفریقایی می‌پردازد. نویسنده با اتکا به اسناد تاریخی داده‌های جمعیتی و شواهد انسان‌شناسی نشان می‌دهد که چگونه پدیده‌ی برده‌گیری سازمان‌یافته بنیان‌های تمدنی و پیوستگی‌های اجتماعی در بسیاری از نواحی آفریقا را دگرگون ساخته است.

در آغاز فصل نویسنده به کاهش چشمگیر جمعیت در بسیاری از مناطق آفریقایی اشاره می‌کند. بر اساس آمارهای ارائه‌شده میلیون‌ها انسان در طی چند قرن از قاره آفریقا ربوده شدند که این امر نه‌تنها موجب کاهش تراکم جمعیتی شد بلکه بافت سنی و جنسی جمعیت را نیز مختل کرد. مردان جوان که نیروی کار و جنگاوران اصلی قبایل بودند هدف عمده‌ی شکارچیان انسان قرار می‌گرفتند. این عدم توازن جمعیتی منجر به تضعیف ظرفیت تولیدی و دفاعی جوامع شد.

در ادامه نویسنده به فروپاشی ساختارهای سیاسی بومی می‌پردازد. بسیاری از پادشاهی‌ها و قبایل به‌جای تمرکز بر توسعه و حکمرانی به تجارت برده روی آوردند یا ناگزیر وارد جنگ‌های داخلی برای تأمین برده شدند. این روند باعث ظهور حکومت‌های نظامی کوتاه‌عمر افزایش خشونت‌های داخلی و بی‌ثباتی در مناطق وسیعی از آفریقا گردید. ساختار قدرت سنتی جای خود را به حاکمیت‌های مبتنی بر زور و منافع تجاری داد.

از منظر اقتصادی نویسنده تأکید می‌کند که برده‌داری موجب عقب‌ماندگی بلندمدت اقتصادهای محلی شد. به‌جای بهره‌برداری از نیروی انسانی در توسعه کشاورزی یا صنایع دستی انسان‌ها به کالای تجاری تبدیل شدند. این روند انگیزه برای نوآوری اقتصادی را از بین برد و وابستگی به تقاضای خارجی را افزایش داد. همچنین تجارت برده موجب انقطاع در شبکه‌های تجاری درون‌قاره‌ای شد و الگوهای توسعه بومی را مختل کرد.

در بخش فرهنگی نویسنده به زوال سنت‌ها و روابط اجتماعی دیرینه اشاره دارد. با از میان رفتن پیوندهای خویشاوندی و قبیله‌ای بر اثر اسارت اعضای خانواده اعتماد اجتماعی کاهش یافت و جوامع به‌تدریج در برابر نفوذ فرهنگ‌های بیگانه آسیب‌پذیر شدند. بسیاری از رسوم آیینی و نهادهای اجتماعی که پیش از آن بنیان وحدت قومی بودند به‌تدریج کارکرد خود را از دست دادند.

در پایان فصل نویسنده تأکید می‌کند که تأثیرات برده‌داری بر جوامع آفریقایی صرفاً به دوره تاریخی خاصی محدود نمی‌شود بلکه تا امروز نیز پیامدهای آن در قالب فقر ساختاری بی‌ثباتی سیاسی شکاف‌های اجتماعی و آسیب‌پذیری فرهنگی مشهود است. به‌طور کلی این فصل نشان می‌دهد که برده‌داری نه‌تنها یک فاجعه انسانی بلکه پدیده‌ای مخرب با ابعاد عمیق و پایدار بر تمدن آفریقایی بوده است.

خلاصه فصل هشتم: برده‌داری در قارهٔ آمریکا

فصل هشتم کتاب شکار انسان با بررسی ریشه‌های گسترش برده‌داری در قارهٔ آمریکا آغاز می‌شود. نویسنده توضیح می‌دهد که چگونه کشف قارهٔ آمریکا در قرن پانزدهم و شانزدهم به‌ویژه با ورود استعمارگران اروپایی به نیازی روزافزون به نیروی کار برای بهره‌برداری از منابع طبیعی و مزارع منجر شد. استعمارگران اروپایی در ابتدا تلاش کردند از جمعیت بومی آمریکا به‌عنوان نیروی کار استفاده کنند اما با نابودی گسترده بومیان بر اثر بیماری‌ها خشونت و بهره‌کشی نگاه آن‌ها به آفریقا معطوف شد.

در ادامه فصل به تشریح ساختار اقتصادی کشاورزی در مستعمرات آمریکا می‌پردازد. نظام مزارع بزرگ (پلانتاژ) به‌ویژه در حوزه‌های کشت نیشکر پنبه تنباکو و قهوه نیاز به نیروی کار فراوان ارزان و بادوام داشت. واردات بردگان آفریقایی پاسخی به این نیاز بود. این فصل با جزئیاتی روشن می‌سازد که چگونه بردگان آفریقایی از طریق «مثلث تجاری» میان اروپا آفریقا و آمریکا انتقال داده می‌شدند؛ در این چرخه کالاهای اروپایی به آفریقا می‌رفتند بردگان از آنجا به آمریکا منتقل می‌شدند و محصولات تولیدشده توسط بردگان مانند شکر و پنبه به اروپا بازمی‌گشتند.

در بخش بعدی نویسنده به شرایط زندگی و کار بردگان در آمریکا می‌پردازد. این بخش شامل توصیف دقیق محیط‌های طاقت‌فرسا در مزارع خشونت سیستماتیک محرومیت از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی و کنترل روانی و فیزیکی بر زندگی بردگان است. فصل هشتم نشان می‌دهد که بردگان نه تنها نیروی کار بلکه دارایی اقتصادی به‌شمار می‌رفتند و در معاملات ارث‌بری یا گروگذاری استفاده می‌شدند.

در بخش چهارم تفاوت‌های منطقه‌ای در شیوه‌های برده‌داری مورد بررسی قرار می‌گیرد. در ایالات جنوبی آمریکا برده‌داری به‌شدت نهادینه و قانونی شده بود در حالی که در بخش‌هایی از آمریکای لاتین به‌ویژه در برزیل و حوزه کارائیب گرچه خشونت و استثمار مشابهی اعمال می‌شد اما گاه ترکیب نژادی و فرهنگی متفاوتی ایجاد می‌شد که بر وضعیت اجتماعی بردگان اثر می‌گذاشت.

بخش بعدی به نقش نظام حقوقی و سیاسی در تثبیت برده‌داری اختصاص دارد. نویسنده توضیح می‌دهد که چگونه قوانین محلی و ملی در ایالات متحده و دیگر مناطق قاره حقوق بردگان را به‌شدت محدود و قدرت صاحبان برده را گسترش می‌دادند. این قوانین نه‌تنها فرار بردگان را جرم‌انگاری می‌کردند بلکه هرگونه آموزش گردهمایی و حتی ازدواج رسمی میان بردگان را نیز ممنوع می‌نمودند.

در پایان فصل نویسنده بر تأثیرات فرهنگی و اجتماعی برده‌داری در جامعه آمریکایی تأکید می‌کند. از جمله به پیدایش مفاهیم نژادپرستانه تثبیت سلسله‌مراتب نژادی شکل‌گیری هویت جمعی بردگان و مقاومت‌های فرهنگی آنان اشاره می‌شود. این فصل نشان می‌دهد که برده‌داری نه‌تنها پدیده‌ای اقتصادی بلکه ساختاری اجتماعی و فرهنگی بود که تأثیرات آن تا قرون بعد در جوامع آمریکا باقی ماند.

در مجموع فصل هشتم به‌طرزی مستند و منسجم ساختار برده‌داری در قارهٔ آمریکا را از منظر اقتصادی سیاسی حقوقی و انسانی ترسیم می‌کند و نقش بنیادین آن را در شکل‌گیری تاریخ آمریکای شمالی مرکزی و جنوبی تبیین می‌نماید.

خلاصه فصل نهم: نقش کلیسا و مذهب در توجیه برده‌داری

در این فصل نویسنده به بررسی نقشی که نهادهای مذهبی به‌ویژه کلیسای کاتولیک و پروتستان در مشروعیت‌بخشی و توجیه ایدئولوژیک نظام برده‌داری ایفا کردند می‌پردازد. این فصل با ارائه شواهد تاریخی اسناد کلیسایی و استدلالات الهیاتی نشان می‌دهد چگونه مذهب به ابزاری مؤثر در تداوم و تقویت ساختار برده‌داری بدل شد.

نخست نویسنده به فتوای رسمی پاپ نیکلاس پنجم در سال ۱۴۵۲ اشاره می‌کند که در قالب منشور Dum Diversas به پادشاه پرتغال اجازه داد تا «کافران و دشمنان مسیحیت» را اسیر کرده و آنان را به بردگی درآورد. این فتوا به‌عنوان نخستین سند دینی بنیان حقوقی و الهیاتی نظام برده‌داری را در سده‌های بعد فراهم کرد و مبنایی برای صدور منشورهای مشابه در دهه‌های بعد گردید. کلیسا در قالب چنین مجوزهایی اسارت انسان‌ها را در صورت «نامسیحی بودن» نه تنها جایز بلکه خدمتی به گسترش ایمان مسیحی تلقی کرد.

در ادامه نویسنده به تحلیل آموزه‌های دینی و متون مقدس می‌پردازد که از سوی الهی‌دانان به‌عنوان توجیه برده‌داری مورد استناد قرار می‌گرفتند. از جمله موارد اشاره‌شده داستان «نفرین حام» در کتاب مقدس است که برخی مفسران آن را مبنای الهی بردگی سیاه‌پوستان دانسته‌اند. چنین تفسیرهایی با تأکید بر برتری نژاد سفید و اطاعت‌پذیری نژاد سیاه ساختار طبقاتی نژادی را طبیعی و مقدر جلوه می‌دادند.

نویسنده همچنین به عملکرد مبلغین مذهبی در مستعمرات آفریقایی و آمریکایی اشاره می‌کند. این مبلغین نه‌تنها در تبلیغ دین مسیحیت فعال بودند بلکه در آموزش بردگان برای اطاعت پذیرش سرنوشت و ترک عقاید بومی نقش کلیدی داشتند. برخی از آنان حتی با مالکان مزارع برده همکاری می‌کردند تا بردگان را به «خدمت‌پذیری مسیحی» سوق دهند که در عمل شکلی از اطاعت کورکورانه و تسلیم کامل به وضع موجود بود.

در بخشی دیگر از فصل نویسنده به تضاد میان آموزه‌های اولیه مسیحیت مبنی بر محبت عدالت و آزادی انسان‌ها با عملکرد تاریخی کلیسا در توجیه برده‌داری می‌پردازد. در این راستا تلاش‌های معدودی از روحانیون و فرقه‌های مذهبی برای مخالفت با برده‌داری نیز مطرح می‌شود؛ از جمله فرقه کوئیکرها که در قرون هجده و نوزده به‌صراحت برده‌داری را مخالف تعالیم مسیح دانسته و از لغو آن حمایت کردند. با این حال چنین صداهایی در مقایسه با حمایت‌های ساختاری و گسترده‌تر کلیسا بسیار محدود و کم‌اثر باقی ماندند.

در پایان نویسنده تأکید می‌کند که نهادهای مذهبی به‌ویژه در قرون پانزده تا نوزده نه‌تنها در توجیه نظری برده‌داری نقش داشتند بلکه با اعطای مشروعیت اخلاقی و الهی به تداوم نظامی ناعادلانه کمک کردند که پیامدهای آن تا قرون بعدی باقی ماند. این فصل نگاهی انتقادی و مستند به نقش پیچیده و گاه متناقض مذهب در تاریخ برده‌داری دارد و نشان می‌دهد چگونه دین می‌تواند در عین حال که پیام‌آور رهایی است به ابزاری در خدمت سلطه نیز بدل گردد.

خلاصه فصل دهم: میراث برده‌داری در دنیای معاصر

فصل دهم کتاب «شکار انسان» به بررسی عمیق میراث به‌جامانده از نظام برده‌داری در دنیای معاصر می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه آثار و پیامدهای تاریخی این پدیده هنوز هم در ساختارهای اجتماعی اقتصادی سیاسی و فرهنگی بسیاری از جوامع به‌ویژه در غرب و آفریقا قابل مشاهده است. این فصل با تمرکز بر استمرار نابرابری‌های نژادی و طبقاتی تداوم تبعیض‌های نهادی و تأثیرات روان‌شناختی و فرهنگی بر جوامع قربانی ساختاری تحلیلی و مستند دارد.

نخستین بخش فصل به بررسی نابرابری‌های ساختاری اختصاص دارد. نویسنده تأکید می‌کند که برده‌داری نه‌تنها یک نظام اقتصادی موقتی نبود بلکه بنیانی برای شکل‌گیری بسیاری از ساختارهای ناعادلانه معاصر فراهم کرد. در جوامعی مانند ایالات متحده دسترسی نابرابر به آموزش اشتغال مسکن و بهداشت برای اقلیت‌های آفریقایی‌تبار بازتابی از همان سلسله‌مراتب تاریخی است که در دوران برده‌داری تثبیت شده بود. آمارهای ارائه‌شده نشان می‌دهد که شکاف درآمدی و ثروت میان سفیدپوستان و سیاه‌پوستان هنوز هم چشمگیر است.

در بخش دوم به تداوم تبعیض نژادی در نهادهای رسمی پرداخته می‌شود. نویسنده با استناد به پژوهش‌های حقوقی و جامعه‌شناختی توضیح می‌دهد که چگونه نظام قضایی نیروهای پلیس و حتی سیاست‌های مهاجرتی بازتولیدکننده‌ی نابرابری‌های نژادی‌اند. مثال‌هایی از خشونت پلیسی علیه سیاه‌پوستان نرخ بالاتر بازداشت آن‌ها و صدور احکام سنگین‌تر مؤید این ادعاست که میراث فرهنگی برده‌داری در بطن نهادها نهادینه شده است.

بخش سوم فصل به آثار روانی و هویتی برده‌داری بر جوامع آفریقایی‌تبار و نسل‌های پس از آن می‌پردازد. نویسنده به مفاهیمی چون «تروماهای نسلی» و «خودباختگی فرهنگی» اشاره می‌کند که ریشه در انکار هویت تحقیر مستمر و حذف آگاهانه‌ی تاریخ و فرهنگ آفریقایی در طول قرون داشته‌اند. در این بخش تأثیرات روانی برده‌داری همچون احساس بی‌ارزشی شرم از نژاد خود و تلاش برای همسان‌سازی با فرهنگ غالب با استناد به مطالعات روان‌شناسی اجتماعی تشریح می‌شود.

بخش بعدی به جوامع آفریقایی و میراث آسیب‌زای ناشی از برده‌داری می‌پردازد. نویسنده توضیح می‌دهد که چگونه ربودن میلیون‌ها انسان از قاره آفریقا نه‌تنها به فروپاشی ساختارهای اجتماعی و اقتصادی بسیاری از قبایل انجامید بلکه باعث شکل‌گیری الگوهایی از خشونت بی‌اعتمادی و حتی مشارکت برخی رهبران محلی در تجارت انسان شد. این فرآیند موجب ضعف تاریخی در توسعه و ثبات سیاسی کشورهای آفریقایی شد که برخی آثار آن تاکنون ادامه دارد.

در بخش نهایی فصل با تأملی انتقادی بر پروژه‌های آشتی و بازسازی حافظه تاریخی در دنیای امروز به پایان می‌رسد. به تلاش‌های برخی دولت‌ها نهادهای بین‌المللی و گروه‌های مدنی برای به رسمیت شناختن عذرخواهی رسمی یا جبران بخشی از خسارات گذشته اشاره می‌شود. با این حال نویسنده با استناد به نمونه‌هایی از کشورهای اروپایی و آمریکا نشان می‌دهد که این اقدامات اغلب نمادین باقی مانده‌اند و هنوز گفتمان غالب از مواجهه‌ی صادقانه و کامل با حقیقت تاریخی امتناع دارد.

این فصل با جمع‌بندی این نکته پایان می‌یابد که برده‌داری نه صرفاً یک دوره‌ی تاریک تاریخی بلکه بخشی از بستر شکل‌گیری دنیای مدرن است و درک واقع‌بینانه و انتقادی از میراث آن شرط لازم برای تحقق عدالت اجتماعی در قرن بیست‌ویکم است.

درباره نویسنده :مهدی میرکیایی

مهدی میرکیایی نویسنده و پژوهشگر ایرانی متولد ۱۳۵۲ در تهران است. او دارای دکترای تاریخ و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی می‌باشد. میرکیایی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان فعالیت دارد و بیش از ۴۴ اثر در زمینه‌های رمان داستان کوتاه و تاریخ معاصر منتشر کرده است. مجموعه «سرگذشت استعمار» از آثار برجسته اوست که با نثری ساده و روان تاریخ کشورهای استعمارگر را برای نوجوانان روایت می‌کند. کتاب «شکار انسان» سومین جلد از مجموعه «سرگذشت استعمار» است که به تاریخچه برده‌داری پس از آغاز استعمار اروپایی می‌پردازد. در این کتاب میرکیایی به بررسی نقش کشورهای پرتغال اسپانیا انگلیس و فرانسه در تجارت برده و تأثیر آن بر اقتصاد و صنعت می‌پردازد. او با استفاده از منابع تاریخی معتبر بزرگ‌ترین کوچ اجباری بین قاره‌ای در تاریخ بشر را به تصویر می‌کشد و علل لغو برده‌داری توسط بزرگ‌ترین سودبرندگان این تجارت را تحلیل می‌کند.


کتاب های مرتبط با شکار انسان

  • ریشه‌ها:نوشتهٔ الکس هیلی در سال ۱۹۷۶ این رمان داستان زندگی کنتا کونته یک مرد آفریقایی که به بردگی گرفته می‌شود و نسل‌های بعدی او در آمریکا را روایت می‌کند. این اثر تأثیر عمیقی بر درک عمومی از تاریخ برده‌داری در آمریکا داشته است.
  • کلبه عمو تام:نوشتهٔ هریت بیچر استو در سال ۱۸۵۲ این رمان به نقد برده‌داری در ایالات متحده می‌پردازد و تأثیر زیادی بر جنبش لغو برده‌داری در قرن نوزدهم داشت
  • دوازده سال بردگی:نوشتهٔ سالومون نورثاپ در سال ۱۸۵۳ این خاطرات واقعی داستان مردی آزاد است که ربوده شده و به بردگی فروخته می‌شود. این کتاب تصویری واقعی از زندگی بردگان در آمریکا ارائه می‌دهد.
  • بلبل:نوشتهٔ کریستین هانا در سال ۲۰۱۵ این رمان داستان دو خواهر فرانسوی در دوران اشغال نازی‌ها را روایت می‌کند و به نقش زنان در مقاومت فرانسه می‌پردازد.
  • بادبادک‌باز:نوشتهٔ خالد حسینی در سال ۲۰۰۳ این رمان داستان دوستی و خیانت در افغانستان پیش از تهاجم شوروی و دوران طالبان را بررسی می‌کند.
  • پسران جنگ:نوشتهٔ ایشمل بیه در سال ۲۰۰۷ این خاطرات واقعی داستان یک کودک سرباز در سیرالئون را روایت می‌کند و به تأثیرات جنگ بر کودکان می‌پردازد.
  • خاکستر و الماس:نوشتهٔ یژی آندریویچ در سال ۱۹۴۸ این رمان به بررسی دوران پس از جنگ جهانی دوم در لهستان و درگیری‌های سیاسی آن زمان می‌پردازد.
  • جنگ و صلح:نوشتهٔ لئو تولستوی در سال ۱۸۶۹ این رمان حماسی به بررسی تأثیرات جنگ‌های ناپلئونی بر جامعه روسیه و زندگی شخصیت‌های مختلف می‌پردازد.
  • در جستجوی زمان از دست رفته:نوشتهٔ مارسل پروست بین سال‌های ۱۹۱۳ تا ۱۹۲۷ این رمان به بررسی خاطرات و تجربیات شخصی نویسنده در قالب داستانی پیچیده و فلسفی می‌پردازد.
  • صد سال تنهایی:نوشتهٔ گابریل گارسیا مارکز در سال ۱۹۶۷ این رمان داستان خانواده بوئندیا را در شهر خیالی ماکوندو روایت می‌کند و به بررسی تاریخ و اسطوره‌های آمریکای لاتین می‌پردازد.

دکمه بازگشت به بالا